طریقت شناسان ثابت قدم
به خلوت نشستند چندی به هم
یکی زان میان غیبت آغاز کرد
در ذکر بیچاره ای باز کرد
کسی گفتش ای یار شوریده رنگ
تو هرگز غزا کرده ای در فرنگ؟
بگفت از پس چار دیوار خویش
همه عمر ننهاده ام پای پیش
چنین گفت درویش صادق نفس
ندیدم چنین بخت برگشته کس
که کافر ز پیکارش ایمن نشست
مسلمان ز جور زبانش نرست
:: برچسبها:
شعر ,
:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0