نوشته شده توسط : شب های بی ستاره
هنگامی که حضرت نوح بر قوم خود نفرین کرد و عذاب جهانی فرا رسید و همه ی انسان ها و موجودات به جز آن ها که در کشتی نوح قرار گرفتند غرق و هلاکت شدند،ابلیس نزد نوح آمد و گفت:ای نوح،تو بر گردن من حق داری،ومن می خواهم به عنوان تشکر از تو،خدمتی که به من کردی،جبران نمایم.حضرت نوح فرمود:برای من ناگوار و بد است که تو بر گردن من حق داشته باشی،بگو بدانم آن حق چیست؟

ابلیس گفت:تو بر قوم خود نفرین کردی و خداوند همه ی آنها غرق کرد،اکنون من راحت شده ام؛زیرا تا چندین سال دیگر کسی وجود ندارد تا به زحمت بیفتم و او را گمراه نمایم.حضرت نوح فرمود:اکنون بگو بدانم که تو می خواهی با چه چیزی جبران کنی؟....

ابلیس گفت:مرا در سه مورد یاد کن؛بسیار در این سه مورد به انسان نزدیک هستم تا او را گمراه کنم:

1.هنگام خشم

2.هنگام داوری بین دو نفر

3.هنگامی که با زن نامحرمی خلوت کردی و شخص دیگری در آنجا نبود.

در این سه مورد،اگر لحظه ای از نفوذ من غافل باشی،گمراه خواهی شد!!!

منبع  : وبلاگ چشم به راه


:: برچسب‌ها: روایت ,
:: بازدید از این مطلب : 92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

گفتگوی شیطان چاق با شیطان لاغر

شیطان چاقی با شیطان لاغری ملاقات کرد و گفتگوی آن ها به صورت زیر انجام شد:

شیطان چاق: تو چرا این چنین لاغر و ضعیف شده ای؟

شیطان لاغر: من بر شخصی مسلط هستم(مأمور گمراه نمودن او می باشم)،ولی او در آغاز هر کاری،مانند خوردن،آشامیدن،آمیزش و... می گوید : بسم الله؛به نام خدا.))

از این رو از نفوذ در او و شرکت در کارهای او محروم می باشم،و همین موجب لاغری من شده است،ولی بگو بدانم تو چرا چاق هستی؟

شیطان چاق: چاقی من به خاطر آن است که شاد هستم؛زیرا بر یک شخص غافل و بی تفاوت مسلط می باشم که در هیچ کاری بسم الله نمی گوید؛هنگام ورود به خانه و هنگام خروج،هنگام خوردن،نوشیدن،آمیزش و... در هر کاری،آن چنان غافل و سرگرم است که اصلا به یاد خدا نیست.(1)

همان،ج 3،ص 338



:: برچسب‌ها: روایت ,
:: بازدید از این مطلب : 96
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

حقيقت نماز

   
 

۱ ـ احمد بن عبدالله: امير مؤمنان هنگام عبور از صحن «بيت الله الحرام»، نگاهش به مردى افتاد كه نيكو نماز مى خواند . پس فرمود: اى مرد، حقيقت نمازت را مى شناسى؟ مرد گفت: اى پسر عموى بهترين آفريده خدا، آيا نماز حقيقتى جز عبوديت دارد؟ علىّ عليه السّلام فرمود: بدان اى مرد، همانا خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را به كارى از كارها برنيانگيخته جز اينكه متشابه و تأويل و تنزيل دارد و همه اين ها بر اساس عبوديت است. پس هر كس حقيقت نماز را نشناسد، همه نمازهايش، ناقص و ناتمام است.
۲ ـ شيخ صدوق: مردى از اميرمؤمنان پرسيد: اى پسر عموى بهترين آفريده خداوند متعال، معناى بالا بردن دستها در تكبير نخست چيست؟ فرمود: معنايش اين است: خدا بزرگتر ، يكتا و بى همتاست، مانند ندارد، با دست لمس نمى شود و حواس پنجگانه، او را در نمى يابد.
۳ ـ احمد بن علىّ راهب: مردى به اميرمؤمنان عرض كرد: اى پسر عموى بهترين آفريده خدا، معنى سجده نخست ، چيست؟ فرمود: حقيقتش اين است: خدايا همانا تو مرا از آن ـ يعنى از زمين ـ آفريدى و (معناى) سربرداشتن:و ما را از آن خارج كردى و (معناى) سجده دوّم: و به آن باز مى گردانى و (معناى) سربرداشتن از سجده دوم: و بار ديگر ما را از آن خارج مى كنى. آن مرد گفت: (معناى) بلند كردن پاى راست و افكندن [بر] پاى چپ در تشهد چيست؟ فرمود: حقيقتش اين است: خدايا، باطل را بميران و حق را بر پادار[۱].
۴ ـ امام علىّ عليه السّلام ـ در معناى گفته امام جماعت: السلام عليكم ـ فرمود: همانا امام، گفته خدا را تفسير مى كند ودر ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى گويد (اين نماز) امانى براى شما از عذاب خدا در روز قيامت، است.
۵ ـ جابر بن عبدالله انصارى: با مولايمان امير مؤمنان عليه السّلام بودم كه مردى را ديد به نماز ايستاده است . پس به او فرمود: اى مرد، آيا حقيقت نماز را مى دانى؟ عرض كرد: اى مولاى من، آيا نماز حقيقتى غير از عبادت دارد؟ پس فرمود: آرى. سوگند به كسى كه محمّد را به نبوّت برانگيخت هيچ پيامبرى را به كارى از كارها برنيانگيخته ، جز اينكه متشابه و تأويل و تنزيل دارد و همه اين ها بر عبادت، دلالت مى كنند . پس آن مرد عرض كرد: اى مولاى من مرا از آن آگاه كن.
حضرت فرمود: حقيقت (هفت) تكبير آغازين تو كه با آن كارهايى را بر خود حرام مى كنى اين است : هنگامى كه الله اكبر نخست را مى گويى ، در دلت بگذرانى: خدا بزرگتر از آن است كه به برخاستن و نشستن توصيف شود. و در تكبير دوّم ، به حركت و سكون و در سوّم، به جسم بودن يا تشبيه به چيزى كردن يا با چيزى مقايسه كردن توصيف شود و در تكبير چهارم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) كه حالتهاى گوناگون بر او عارض شود يا بيماريها او را بيازارد و در تكبير پنجم در دلت مى گذرانى: (خدا بزرگتر از آن است) كه به جوهر و عرض بودن توصيف شود ، تا در چيزى حلول كند يا چيزى در او حلول كند. در تكبير ششم در دلت مى گذرانى : (خدا بزرگتر از آن است) كه هر چه بر موجودات حادث (پديد آمده) روا بدانى ؛ چون نابودى و جابجايى و دگرگونى از حالتى به حالتى، بر او نيز روا دارى. و در تكبير هفتم، اينكه حواس پنجگانه او را دريابد.
پس حقيقت كشيدن گردن در كوع آن است كه در دلت بگذرانى: به تو ايمان آوردم ، حتى اگر گردنم را بزنى.
و در سر برداشتن از ركوع هنگامى كه مى گويى: «خدا به آن كه او را مى ستايد، گوش مى دهد، سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است» ، حقيقتش اين است: كسى كه مرا از عدم به وجود آورد و حقيقت سجده نخست آن است كه در حال سجده در دلت بگذرانى: مرا از آن (زمين) آفريدى و حقيقت سربرداشتن: و مرا از آن خارج كردى و سجده دوّم: و مرا به آن باز مى گردانى و در سر برداشتن (دوّم) به دلت مى گذرانى: و بار ديگر مرا از آن خارج مى كنى.
و حقيقت نشستن بر سمت چپت و بلند كردن پاى راستت و افكندن آن بر پاى چپت اين است كه به دلت مى گذرانى: خدايا همانا من حق را بر پا كردم و باطل را ميراندم. و حقيقت تشهدت: نو كردن ايمان وبازگشت به اسلام واقرار به خيزش پس از مرگ است و حقيقت سلام دادنها: بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمكاران مى گويند و كجروان توصيف مى كنند. و حقيقت گفته ات: «سلام بر شما و نيز رحمت و بركات خداوند» ترحّم از خداوند سبحان است، يعنى: اين (نماز) امانى براى شما از كيفر روز قيامت است.
سپس اميرمؤمنان فرمود: اگر كسى حقيقت نماز را اينگونه نداند، نمازش ناقص است.
۶ ـ امام صادق عليه السّلام : معناى سلام در پايان هر نماز ، همان معناى امان است ؛ يعنى هر كس فرمان خدا و سنّت پيامبرش را با فروتنى و افتادگى در برابر او، انجام دهد، از بلاى دنيا در امان و از كيفر آخرت رهيده است .
۷ ـ عبدالله بن فضل هاشمى: از امام صادق عليه السّلام معناى سلام دادن در نماز را پرسيدم، فرمود: نشانه امان و پايان يافتن نماز است. گفتم: فدايت شوم اين چگونه است؟ فرمود: در ميان مردمان گذشته، هرگاه شخص تازه وارد بر آنان سلام مى داد ، خود را از بديش در امان مى ديدند و اگر جواب سلام او را مى دادند، او نيز خود را در امان مى ديد. پس اگر سلام نمى داد، خود را در امان نمى ديدند و اگر جواب سلام را بر سلام دهنده، ردّ نمى كردند، او خود را در امان نمى ديد و اين خوى عرب بود. پس سلام دادن نشانه بيرون رفتن از نماز و حلال كردن گفتار است و امانى براى نماز از آنچه به آن وارد شده و تباهش مى كند. سلام نامى از نامهاى خداوند جلّ جلاله است و آن از نمازگزار بر دو فرشته خدا كه بر او گمارده شده اند، داده مى شود.
________________________________________
(۱) در «الفقيه» حديث از «معناى بلند كردن پاى راست ...» آغاز مى گردد.

منبع: موسسه جهاني سبطين(ع)



:: برچسب‌ها: حقیقت نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

نماز قضا 

اگر نماز واجب در وقت خود خوانده نشود، باید بعداً خوانده شود که به چنین نمازی قضا گویند.

نماز استسقا یا نماز باران

نماز استسقا یا نماز طلب باران، در هنگام خشکسالی خوانده می شود. در برخی منابع اولین نماز باران را نمازی ذکر کرده اند که پیامبر در سال پنجم هجری و در نتیجه خشکسالی به جا آورد. نماز استسقا مانند نماز عیدین دو رکعت دارد و بهتر است به جماعت خوانده شود. رکعت اول این نماز پنج قنوت و رکعت دوم آن چهار قنوت دارد. 

نماز رفع فقر و تنگدستی 

نمازی دو رکعتی است که در هنگام فقر و عسرت خوانده می شود.

نماز رفع گرفتاری

نمازی است دو رکعتی که خواندن آن در زمان مشکلات و گرفتاری ها توصیه شده است.

نماز استخاره

استخاره در لغت یعنی طلب خیر یا خوبی‌خواستن، و در حقیقت دعا برای خیر از خداست. نماز استخاره، نمازی است که برای گرفتن تصمیم در مورد انجام دادن یا انجام ندادن فعلی و یا اتخاذ تصمیم مناسب خوانده می شود. این نماز باید پس از به نتیجه نرسیدن تعقل و مشورت ها به جا آورده شود. این نماز دو رکعتی بوده و پس از انجام آن باید ذکرهای مخصوص این نماز گفته شود. برای انجام استخاره بعد از نماز نیز آداب مخصوص دارد.

 

دیگر مسائل نماز

  • نماز مسافر شکسته‌است یعنی مسافر باید نمازهای چهاررکعتی را دو رکعت‏ بخواند.

 



:: برچسب‌ها: نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 94
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره


مقدمه

 

نماز برجسته‌ترین سفارش پیامبران و از مصداق‌های بارز عبادت در اسلام است.

رسول‌اکرم‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ نماز را پیمان خداوند، نور چشم خویش، کلید بهشت و

اولین سؤال در قیامت معرفی فرموده است. نماز از دیدگاه قرآن‌کریم، بهترین اهرم

استعانت در مشکلات و وسیله تشکر از خداوند بر نعمت‌های اوست.

در برخی احادیث، نماز به نهری تشبیه شده که انسان روزی پنج بار در آن خود را شست

و شو می‌کند و روح و جانش را صفا می‌بخشد.

نماز، بهترین وسیله ارتباطی مخلوق با خالق و انسان‌ مادی با عالم ملکوتی است و

ره‌آورد این ارتباط معنوی، جدا شدن از جهان ماده و پیوستن به عالم نور و معنویت است.

در این نوشتار، برآنیم تا دیدگاه‌های بزرگ نمازگزار تاریخ مسلمانی حضرت امیرمؤمنان

علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ را مورد بررسی قرار دهیم.

امید که با الگوگیری از آن بزرگوار، بتوانیم به مقام «آنان که دایم در نمازند» برسیم

اوقات نماز

عبادات، در دین مقدس اسلام بر دو قسم‌اند: برخی از آن‌ها موقت‌اند؛ یعنی از طرف شارع زمان خاصی برای انجام آن‌ها در نظر گرفته شده است و برخی دیگر غیر موقّت که در هر زمانی امکان انجام آن‌ها هست.

از جمله عبادات دسته اول نماز‌های واجب یومیه است که باید در وقت معیّن انجام گیرد و از آن‌جا که این وقت معین فراخ می‌باشد در آیات و روایات بی‌شماری بر نماز‌خواندن در اول وقت تأکید شده است.

این مطلب افزون بر ثواب و اجر اخروی آثار تربیتی فراوانی را نیز در پی دارد؛ از جمله زمان‌شناسی و منظم‌شدن در زندگی را می‌توان نام برد.

در این بخش برخی از آموزه‌های امام علی را درباره زمان‌شناسی نماز و اهمیت رعایت وقت متذکر می‌شویم.

وقت‌شناسی در نماز

«الامام علی علیه‌السلام لیس عمل احب الی الله عزوجل من الصلاة فلایشغلنکم عن اوقاتها شیئی من امور الدنیا فان الله عزوجل ذمّ اقواماً فقال (الذین هم عن صلاتهم ساهون) یعنی انهم غافلون استهانوا باوقاتها.»

«امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند: هیچ‌ کاری نزد خدای عزوجل محبوب‌تر از نماز نیست. پس مبادا چیزی از امور دنیا شما را از اوقات نماز باز دارد؛ زیرا خدای عزوجل مردمانی را نکوهیده و فرموده است: همانان که از نمازشان غافل‌اند یعنی از اوقات نماز غافل‌اند و به آن اهمیتی نمی‌دهند.»

«صلّ الصلاة لوقتها الموقت لها و لاتُعَجِّل وقتها لفراغ و لا تؤخرها عن وقتها لاشتغال.»

«هر نمازی را در وقت خاصش‌ـ که مقرر شده است‌ـ به جای آر، نه برای داشتن وقت آزاد نمازی را زودتر از وقتش بگذار و نه به دلیل درگیری‌های دیگر نمازی را از زمان ویژه‌اش به تأخیر انداز.»

«حسن بن محمد الدیلمی قال کان علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ یوماً فی حرب صفین مشتغلاً بالحرب و القتال و هو مع ذالک بین الصفین یراقب الشمس فقال له ابن‌عباس: یا امیرالمؤمنین ما هذا الفعل؟ قال: انظر الی الزوال حتی نصلی. فقال له ابن‌عباس: و هل هذا وقت الصلاة! ان عندنا لشغلاً بالقتال عن الصلاة. فقال علیه‌السلام: علی ما نُقاتلهم؟ انما نقاتلهم علی الصلاة. قال: و لم‌یَترُک صلاة اللیل قط حتی لیلة الهریر.»

«علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در گرماگرم جنگ صفین در میان دو صف دشمن و خودی به خورشید نگاه می‌کرد. ابن‌عباس پرسید. این چه کاری است؟ حضرت جواب داد: نگاه به زوال می‌کنم تا اول وقت نماز بخوانم. ابن‌عباس عرض کرد: آیا در میدان جنگ نماز اول وقت؟ حضرت فرمود: چرا می‌جنگیم؟ همانا جنگ ما برای احیای نماز است. ابن‌عباس می‌گوید: نماز شب را هرگز رها نکرد حتی در لیلة الهریر.»

در خطب? پنجاه و دوم که به برخی از کارگزاران در مراکز نوشته شده آمده است:

«اما بعد از پگاه تا هنگامی که آفتاب به بلندای دیوار آغل گوسفندان سایه اندازد با مردم نماز ظهر بگذارید و تا پیش از رنگ باختن آفتاب و تا زمانی که به اندازه‌ی پیمودن دو فرسنگ به غروب مانده است، نماز عصر را با جماعت بخوانید و نماز مغرب را به هنگامی با مردم به جای آرید که روزه‌دار افطار می‌کند و حج‌گذار از عرفات به سوی منی باز می‌گردد، و وقت نماز عشاء را به جماعت در فاصله‌ی میان ناپدید شدن شفق تا یک سوم از شب گذشته برگزینید و سرانجام نماز جماعت بامدادان را به هنگامی به جای آرید که شخص چهره همراه خویش را تواند دید.»

محقق شوشتری پس از گزارش چند روایت در شرح و تفسیر این خطبه حدیثی را از امام رضا‌ـ علیه‌السلام‌ـ درباره علت تشریع اوقات پنچ‌گانه گزارش کرده که به جهت طولانی‌بودن تنها به ترجمه‌اش بسنده می‌شود.

از امام رضا‌ـ علیه‌السلام‌ـ پرسیده شد چرا نمازهای واجب در این اوقات پنج‌گانه واجب شده است؟ آن حضرت فرمود: زیرا این اوقات مشهور و معلوم است و با سواد و بی‌سواد آن را می‌داند. غروب شمس مشهور است، از این رو نماز مغرب در آن هنگام واجب شده، سقوط شفق مشهور است، به همین جهت نماز عشا در آن هنگام واجب شود، طلوع فجر مشهور است و در آن هنگام نماز صبح واجب شده، زوال خورشید مشهور است از این رو، در آن وقت نماز ظهر واجب شده است، برای نماز عصر وقت مشهوری نیست به همین جهت وقت آن عبارت است از فارغ‌شدن از نماز ظهر تا این که سایه هر چیزی چهار برابر شود.

ابن ابی الحدید پس از گزارش اقوال مختلف فقیهان اهل سنت و نظر فقیهان امامیه درباره این که چرا امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در آغاز، وقت نماز ظهر را بیان کرده، آورده است:

«بدان همانا علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ از نماز ظهر آغاز کرد؛ زیرا اوّل نمازی که واجب شده نماز ظهر است و نظر فقیهان امامیه نیز همین است و شاهد بر این مطلب این است که نماز ظهر را با نام نماز اوّل یاد می‌کنند.»

حضرت در سخن دیگری فرمود:

«علیکم بالمحافظة علی اوقات الصلاة فلیس منی من ضیع الصلاة.»

«بر شما باد رعایت وقت‌های نماز؛ از من نیست هرکس نماز را ضایع کند.»

جایگاه نماز

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در مقام بیان بهترین و نزدیک‌ترین راه‌هایی که انسان می‌تواند به خالق خویش برسد، فرمودند:

«ان افضل ما توسل به المتوسلون الی الله ... و اقام الصلوة فانها الملة.»

«بی‌گمان برترین وسیله‌ای که بدان به خدای سبحان تقرب جسته می‌شود... یکی عبارت است از: برپاکردن نماز به عنوان آیین امت اسلام.»

امیرمؤمنان در این بیان، نماز را با این که از دستورها و جزئی از آیین اسلام است، تمام آیین نام برده است، و این نشانگر اهمیت و نقش آن است.

ابن‌میثم در شرح این کلام حضرت نوشته است:

«برپا داشتن هرچند یکی از ارکان دین است، با این وصف حضرت از آن به تمام دین یاد کرده است؛ زیرا رکن قوی و مهم دین است.»

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در آخرین روزهای عمر در وصیتی به دو فرزندش امام حسن و حسین‌ـ علیهما السلام‌ـ که باید مهم‌ترین و اساسی‌ترین مطالب باشد‌ـ به بیش از ده امر سفارش کرده است؛ از جمله:

«والله الله فی الصلاة فانها عمود دینکم ... .»

«خدای را خدای را درباره‌ی نماز که ستون و پایه‌ دینِ شماست ... .»

پرواضح است چنین تأکیدی از چنان انسان کاملی در آخرین لحظات عمر و به بهترین و عزیزترین افراد نشانگر اهمیت و جایگاه والای نماز خواهد بود.

بازخواست نماز از نوجوانان

حضرت در این باره فرمودند:

«عَلَّموا صبیانکم الصلاة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم.»

«به کودکان نماز بیاموزید و آنان را به هنگام بلوغ بر ترک نماز مؤاخذه کنید.»

«اذا عقل الغلام و قرأ شیئاً من القرآن عُلّم الصلاة.»

«هرگاه پسر‌بچه به حد رشد برسد و مقداری از قرآن را بخواند باید به او نماز آموخته شود.»

در حکمت‌های نهج البلاغه نیز بر اهتمام به نماز تأکید شده است:

اهتمام به نماز

«ان الله افترض علیکم فرائض فلاتضیّعوها و حَدَّلکم حدوداً فلاتعتدوها.»

«خداوند برای شما فریضه‌هایی را رقم زده است، پس تباهشان مکنید؛ و مرزهایی تعیین کرده است، پس آن‌ها را مشکنید.»

نماز وسیله نزدیکی به خدا

«الصلاة قربان کل تقی و الحج جهاد کل ضعیف و لکل شیءٍ زکاة و زکاة البدن الصیام و جهاد المرأة حُسن التَبَّعُّل.»

«نماز هر پارسایی را عامل نزدیکی به حق و حج هر ناتوانی را جهاد است و هر چیزی را زکاتی است و زکات تن روزه است و جهاد زن، شوهرداری نیکو است.»

نماز ملاک پذیرش کارهای دیگر

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«قال رسول الله‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ ان عمود الدین الصلاة و هی اول ماینظر فیه من عمل ابن آدم فان صحت نُظر فی عمله و ان لم‌تصح لم‌یُنظر فی بقیّة عمله.»

رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ فرمودند:

«نماز پایه دین و اول چیزی است که بدان توجه می‌شود، اگر صحیح باشد به دیگر اعمال نیز توجه می‌شود و اگر نماز صحیح نباشد، دیگر اعمال مورد توجه قرار نمی‌گیرد.»

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«سِتّ من قواعد الدین ... و اقامة الصلاة.»

«شش چیز از اصول و پایه‌های دین است ... از جمله برپا داشتن نماز.»

بدیهی است هر چیزی قاعده و ستونی دارد که با نبودش آن شیء نیز نابود می‌شود. از باب نمونه، اگر ستون خیمه برداشته شود خیمه نیز برپا نخواهد بود. بنابر این، با رخت بربستن نماز از زندگی، مسلمانی نیز در پی‌ آن رخت بر می‌بندد.

تارک نماز، کافر است

«عن علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ انه قیل له: یا امیرالمؤمنین ما تری فی امرئٍ لایصلی؟ قال من لم‌یصل فهو کافر.»

«به علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ عرض شد نظر شما درباره کسی که نماز نمی‌خواند چیست؟ آن حضرت فرمود: کافر است.»

فقیهان درباره مفهوم این حدیث مطالب فراوانی گفته‌اند و لیکن آنچه مورد قبول تمامی آن‌هاست این که شخص بی‌نماز از اسلام هیچ بهره‌ای نبرده است، هرچند بگوییم احکام کافر بر او باز نمی‌شود. البته اگر نخواندن نماز از روی انکار باشد این شخص کافر خواهد بود.

انتظار نماز

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«شخصی که پیش از داخل‌شدن وقت نماز به انتظار رسیدن آن می‌نشیند جزو زائران خداست و سزاوار است خدا زائرش را گرامی بدارد و آنچه را بخواهد، بدو ببخشد.»

سفارش به کارگزاران

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ افزون بر مطالبی که برای عموم مردم نسبت به نماز بیان کرده برای زمامداران و مسؤولان تأکید و سفارش‌های بیشتری داشته است از جمله هنگامی که محمد بن ابی‌بکر را به فرمانداری مصر گماشت، به او چنین سفارش فرمود:

«به نمازت بنگر که چون است؛ زیرا تو امام (پیش نماز) مردم خود هستی (سزاوار است) که نماز را کامل به جای‌آوری و سبک و ناقص برگزارش نکنی؛ زیرا هر پیش‌نمازی برای مردمی نماز گزارد و در نماز آنان کم و کاستی باشد گناهش به گردن اوست و از نماز آن‌ها چیزی کم نمی‌شود. نماز را کامل به ‌جای‌آر و بر آن مراقبت نما تا تو نیز همانند پاداش آنان را داشته باشی و این از ثواب آنان چیزی نمی‌کاهد.»

آثار نماز

نماز ارتباطی روحی و معنوی میان عاشق و معشوق و ناقص مطلق و کامل مطلق به شمار می‌آید و بر بندگان با شرایطی واجب شده است، لیکن در این عبادت آثار و برکات بی‌شماری نهفته است. دانشمندان و عالمان دینی تحت عنوان اسرار نماز کتاب‌های زیادی نگاشته و برخی از اسرار و فواید آن را بیان کرده‌اند و تبیین و تفسیر تمامی آن‌ها جز از بیان و بنان ائمه‌ـ علیهم‌السلام‌ـ ممکن نیست.

در این بخش به پاره‌ای از آثار و برکات نماز که در سخنان امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ آمده است، اشاره می‌شود.

کبرزدایی

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«فرض الله ... و الصلاة تنزیهاً عن الکبر و الزکاة تسبیباً للرزق.»

«خداوند برای وارستن از کبر، نماز را؛ برای رویش روزی، زکات را مقرر کرده است.»

نگهبانی از مؤمنان

امیرمؤمنان در خطبه قاصعه در پی مذمّت و بیان آثار شوم خود بزرگ‌بینی در مقام نقش نماز و تأثیر آن در زدودن آثار منفی آن فرمودند:

«و عن ذالک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات ... تسکیناً لاطرافهم و تخشیعاً لابصارهم و تذلیلاً لنفوسهم و تخفیضاً لقلوبهم و اذهاباً للخیلاء عنهم لما فی ذلک من تعفیرعتاق الوجوه بالتراب تواضعاً و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغُراً.»

«در همین باره (برطرف‌کردن کبر و آثار شوم آن) خداوند با نمازها ... از بندگان مؤمنش پاسداری می‌کند تا آرامش در میانشان گیرد، بر چشم‌هایشان خشوع حاکم شود، جان‌هاشان خاکساری پذیرد، دل‌هاشان شکستن آموزد، و خودپسندی از آنان زدوده شود و این همه برای ارزش‌های نهفته در احکام است؛ چونان به خاک ساییدن چهره‌ آزادگان به رسم تواضع و چسباندن عضوهای ارجمند به زمین به نشانه کوچکی.»

محقق خویی در شرح این قسمت از خطبه قاصعه بحث را از دو جهت پی می‌گیرد:

الف: احکام شرعی همانند نماز، زکات و حج متضمن تواضع و زدایش آثار کبر است؛

ب: علت تشریع این احکام دست‌یابی به مصالح و دوری از مفاسد است و در هر دو قسمت به آیات و روایات فراوانی تمسک می‌جوید. از جمله در بخش اول آورده است:

«امام رضا‌ـ علیه‌السلام‌ـ در پاسخ محمد بن مسلم نوشت: علت وجوب نماز این است که نماز اقرار به ربوبیّت خداوند متعال و دور انداختن همتایان و ایستادن در محضر جبار جل و جلاله به حالت ذلت و نیازمندی و خضوع و اعتراف به گناه و درخواست گذشت از گناهان گذشته و گذاردن صورت بر خاک در هر روز به جهت بزرگ داشت خداوند متعال است.»

در بخش دوم نیز روایات و آیات را گزارش کرده است؛ از جمله: امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«لیخشع الرجل فی صلاته فان من خشع قلبه لله عزوجل خشعت جوارحه فلایَعبَثُ بشیءٍ ... .»

«شخص باید در نمازش خشوع کند؛ زیرا اگر کسی قلبش برای خدا خشوع کند تمام جوارح و اعضای او نیز خشوع خواهد کرد. در نتیجه، با هیچ‌یک از آن‌ها بازی نخواهد کرد.»

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در این قسمت از خطبه قاصعه شش اثر از آثار نماز را بیان کرده است.

نماز وسیله شادمانی

از نگاه علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ روز عید و شادمانی هنگامی است که نماز در درگاه ایزد منان پذیرفته شود. از این رو آن حضرت در بعضی از روزهای عید فرمودند:

«انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لایعصی الله فیه فهو عید.»

«امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‌اش را پذیرفته، عبادت (نمازش) را سپاس گزارده است. هر روزی که در آن خداوند مورد نافرمانی قرار نگیرد، عید راستین است.»

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در نامه‌ای به محمد بن ابی‌بکر، والی مصر چنین نوشتند:

«و اعلم ان کل شیء من عملک تَبَع لِصلاتک.»

«بدان که هر کار دیگرت را در ارزش، تابع نمازت خواهد بود.»

ابن میثم در توضیح این جمله چنین آورده است:

«مراد این است که اگر انسان بر نماز مواظبت کند و وظایفش را درباره نماز انجام دهد و آن را به هنگامش به جا آورد، امید می‌رود نسبت به دیگر اعمال بهتر و مواظبت کند و اگر نسبت به آن کم‌اهمیتی کند، دور نیست نسبت به دیگر وظایف بیشتر کم‌اهمیتی کند.»

در برخی از نسخه‌ها در پی این قسمت آمده است:

«فمن ضیع الصلاه فهو لغیرها اشد تضیعاً.»

«هرکس نمازش را ضایع کند، نسبت به غیر آن بیشتر تضییع کننده است.»

وسیله نزول رحمت

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمود:

«لو یعلم المصلی ما یغشاه من الرحمة لما رفع رأسه من السجود.»

«اگر نمازگزار بداند چه هاله‌ای از جلال خدا او را فرو می‌پوشاند هرگز دوست ندارد که سر از سجده بردارد.»

همراهی فرشتگان

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«نمازگزار را سه بهره باشد: فرشتگان از زیر پایش تا اوج آسمان او را در میان گیرند، نیکی سر تا پایش را فرا گیرد و فرشته‌ای در طرف راست و چپ او قرار گیرد. پس هرگاه روی گرداند پروردگار تبارک و تعالی فرماید: آیا به کسی بهتر از من روی کرده‌ای؟ ای پسر آدم! اگر نمازگزار می‌دانست که با چه کسی راز و نیاز می‌کند هرگز آن را نمی‌گسست.»

ناامیدی ابلیس

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند:

«اذ اقام الرجل الی الصلاة اقبل ابلیس ینظر الیه حَسداً لما یری من رحمة الله التی تغشاه.»

«هرگاه شخصی به نماز ایستد، ابلیس از این که می‌بیند رحمت خدا او را پوشانده است، حسودانه به وی می‌نگرد.»

شستن گناهان

در حکمت‌های نهج البلاغه درباره تأثیر و نقش نماز در شست و شوی گناهان و آرامش و امیدواری نسبت به فضل و رحمت الهی آمده است:

«ما اهمّنی ذنب امهلتُ بعده حتی اصلی رکعتین و اسأل الله العافیة.»

«اندوهگینم نکرد گناهی که در پی آن مهلت یافتم دو رکعت نماز گذارم و از خدا اصلاح آن را بخواهم.»

آن حضرت با این عبارات در مقام تعلیم نقش و تأثیر شگفت‌انگیز نماز است. ابن میثم در شرح این جمله نوشته است:

«علت این که انسان نباید پس از خواندن دو رکعت نماز نسبت به گناهان اندوهگین باشد این است که نماز پوشاننده گناهان است.»

آیة‌ الله حسن‌زاده علاوه بر این علت وجه دیگری را نیز بیان می‌کند و آن عبارت است از: امکان توبه از گناه، با زنده‌ماندن هر‌چند به مقدار خواندن دو رکعت نماز.

ریزش گناهان

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ ضمن تأکید بر نماز یکی از عوامل سقوط جهنمیان را نخواندن نماز بر شمرده است:

«نماز را به پا دارید، محافظت آن را بر عهده گیرید، زیاد به آن توجه کنید و فراوان نماز بخوانید و به وسیله آن به خدا تقرب جویید؛ زیرا نماز به عنوان فریضه واجب در اوقات مختلف شبانه روزی بر مؤمنان مقرر شده است. مگر به پاسخ دوزخیان در برابر این پرسش که چه چیز شما را به دوزخ کشانیده است گوش فرانداده‌اید که می‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم! نماز، گناهان را همچون برگ‌های پاییزی می‌ریزد و غل و زنجیرهای گناهان را از گردن‌ها می‌گشاید. پیامبر‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ نماز را به چشمه آب گرمی که بر در خانه کسی باشد و شبانه روز پنج‌بار خود را در آن شست و شو دهد، تشبیه کرده است که بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند ... .»

دژی در برابر شیطان

حضرت فرموده است:

«الصلوة حصن فی سطوات الشیطان.»

«نماز دژی است در برابر یورش‌های شیطان.»

«الصلوة حصن الرحمن و مُدمِرَةُ الشیطان.»

«نماز قلعه‌ خدای بسیار مهربان است و آلت دور‌کردن شیطان.»

نماز سبب نزول رحمت

«الصلاة تستنزل الرحمة.»

«نماز رحمت (و آمرزش الهی) را فرود می‌آورد.»

نماز سبب بخشش

«من اتی الصلاة عارفاً بحقها غفرله.»

«هرکه نماز را با معرفت به حق آن به جای آورد، آمرزیده است.»

شرایط قبولی نماز

عالمان دینی در مباحث نماز از دو بحث جداگانه سخن گفته‌اند؛ نخست: شرایط صحیح‌بودن نماز، که بیشتر رنگ فقهی دارد؛

دوم: شرایط قبولی و پذیرفته‌شدن نماز، در این باره روایات زیادی از ائمه معصومان‌ـ علیهم‌السلام‌ـ رسیده است:

حلال‌بودن لباس

«انظر فیم تصلی ان لم‌یکن من وجهه و حِلِّهِ فلا‌قبول.»

«بنگر که با چه (جامه‌ای) نماز می‌خوانی: اگر آن را از راه درست و حلال به دست نیاورده باشی نمازت پذیرفته نیست.»

حضور قلب

«لا‌یقومن احدکم فی الصلاة متکاسلاً و لانائماً و لایُنکَرن فی نفسه فانه بین یدی ربه عزوجل و انما للعبد من صلاته ما اقبل علیه منها بقلبه.»

«هیچ‌یک از شما با حالت کسلی و خواب‌آلودگی به نماز نایستد و به خودش نیز فکر نکند؛ زیرا در پیشگاه پروردگار عزوجل خویش قرار دارد. بنده را همان مقدار از نمازش نصیب است که با توجه قلبی او همراه باشد.»

توجّه

«الالتفات فی الصلاة اختلاس من الشیطان فایاکم و الالتفات فی الصلاة فان الله تبارک و تعالی یقبل علی العبد اذا قام فی الصلاة، فاذا التفت قال الله تبارک و تعالی: یابن آدم! عمّن تلتفتُ ثلاثاً فاذا التفت الرابعة اعرض الله عنه.»

«روی برگرداندن در حال نماز دستبردی از جانب شیطان است. پس از روی برگرداندن در حال نماز بپرهیزید؛ زیرا هرگاه بنده به نماز بایستد خداوند تبارک و تعالی به او رو می‌کند و چون بنده به این سو و آن سو توجه کند خداوند می‌فرماید: ای پسر آدم! از که روی می‌گردانی تا سه مرتبه و چون برای چهارمین بار بنده از قبله روی برگرداند خداوند نیز از او روی می‌گرداند.»

نهج البلاغه در مقام بی‌ارزش‌بودن نماز بدون رهبری الهی آمده است:

«و قد سمع‌ـ علیه‌السلام‌ـ رجلاً من الحروریّة یتهجد و یقرأ، فقال: نوم علی یقین خیرٌ من صلاةٍ فی شک.»

«امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ نیایش نیمه شب و قرائت قرآن یکی از خوارج را شنید، فرمود: خفتن همراه با یقین ارزشمندتر از نماز و نیایش با شک و تردید است.»

ابن میثم در توضیح این حکمت نوشته است: اگر خواب با اعتقادات و باورهای لازم همراه باشد امری است شایسته و نیکو، و اگر نماز با شک و تردید نسبت به باورهای لازم (امامت) همراه باشد امری است غیر نیکو. از این‌رو، خواب از روی یقین از نماز با شک بهتر است.

اسلام، دین، اجتماع

در دین مقدس اسلام دین اجتماع و آیین همگانی است و بسیاری از دستورهای فقهی آن اجتماعی است تا آن‌جا که اگر اجتماع مؤمنان نباشد پاره‌ای از آن‌ها جامه عمل به خود نمی‌پوشاند؛ مانند نمازجمعه که از جمله شرایط آن حضور دست کم 5 نفر است.

نماز، از جمله احکامی است که خداوند متعال سفارش کرده در اجتماع و به صورت جماعت اقامه شود، و آیات و روایات فراوانی در این باره رسیده، وعدم حضور در جماعت مسلمانان از روی بی‌اعتنایی به شدت نهی شده است.

خواندن نماز جماعت اهمیت بسیاری دارد. از این رو احکام و آدابش نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

در این بخش به پاره‌ای از آنچه که در نماز جماعت باید رعایت شود و در کلام مولا علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ آمده است، اشاره می‌شود.

میانه‌روی در جماعت

برای امام جماعت و نماز جماعت آداب فراوانی وجود دارد؛ یکی از آدابی که مورد توجه امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ قرار گرفته رعایت میانه روی در جماعت است:

«هرگاه که با مردم به نماز جماعت ایستادی نه با طولانی کردنش مردم را به ستوه آور و نه با شتاب بیش از حد نماز را ناچیز شمار، که بی‌گمان بیمارانی در میان مردم‌اند و گرفتاری‌های ویژه‌ای دارند که رعایت حالشان لازم است و من از رسول خدا در هنگامی که به یمن اعزامم کرد پرسیدم نماز را با آنان به چه سان بگزارم و رسول خدا پاسخ داد چونان ناتوان‌ترین فردشان با آنان نماز بگزار و نسبت به مؤمنان مهربان‌ باش.»

نهی از فتنه‌انگیزی در جماعت

«و صلّوا بهم صلاة اضعفهم و لاتکونوا فتّانین.»

«در جماعت خود را با کم‌توان‌ترین افراد هماهنگ کنید و سبب کراهت آنان از نماز، و در فتنه افتادن‌شان مباشید.»

محقق شوشتری در شرح «و لاتکونوا فتانین» چند روایت از رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ گزارش کرده است، از جمله:

«حزم پسر ابی کعب انصاری در نماز جماعت معاذ بن جبل حاضر شد، در حالی که وی در نماز جماعت مغرب سوره بقره را می‌خواند؛ حزم از جماعت منصرف شد. پس از آن رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌‌ـ رسید. معاذ به آن حضرت عرض کرد: حزم بدعت گذاشت (نماز جماعت را به هم زد)، حزم در پاسخ گفت: معاذ چون سوره بقره را شروع کرد من پس از این که نماز را شروع کردم، آن را رها کردم، آن حضرت به معاذ فرمود: در نمازت فتنه‌جو مباش؛ زیرا پشت سرت فرد ناتوان و مسن و مریض وجود دارد.»

برخورد با ترک‌کننده نماز جماعت

«شنیدم امام صادق‌‌ـ علیه‌السلام‌ـ می‌فرمود: به امیرمؤمنان خبر دادند در کوفه گروهی از همسایگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمی‌شوند، آن حضرت فرمود: یا باید در نماز جماعت شرکت کنند و یا این که تغییر مکان بدهند و همسایه مانباشند و ما نیز همسایه آنان نخواهیم بود.»

پر واضح است حکم تغییر مکان از احکام حکومتی مولاعلی‌‌ـ علیه‌السلام‌ـ به شمار می‌آید. بنابراین، چنین حکمی نمی‌تواند برای غیر معصوم روا باشد، مگر از باب حکم حکومتی.

بهترین انسان‌ها

«عن علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ افضل الناس فی المسجد الامام ثم المؤذن ثم من علی یمنی الامام.»

«بهترین انسان‌ها در مسجد به ترتیب امام جماعت، مؤذن و شخصی است که در طرف راست امام جماعت می‌ایستد.»

رعایت نظم صفوف

«جاهای خالی صف‌های جماعت را پر کنید. پس هرکس می‌تواند صف اول و یا دوم را پر کند، باید چنین کند؛ زیرا این کار محبوب‌تر است پیش رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ صف‌ها را کامل کنید همانا خدا و فرشتگان او بر کسانی که صف‌ها را کامل می‌کنند، درود می‌فرستند.»

نوافل

خداوند متعال افزونِ بر هفده رکعت نماز واجب در طول شبانه روز، نمازهای مستحبی نیز تشریع کرده است. برخی از آن‌ها که با نمازهای یومیه ارتباط دارد، نوافل نامیده می‌شود. از جمله حکمت‌های تشریع آن‌ها براساس روایات رسیده از ائمه‌ـ علیهم‌السلام‌ـ جبران کاستی و نواقص نمازهای یومیه است. از این رو، می‌توان گفت این نمازها فرع نمازهای واجب است.

در این بخش برخی از سخنان مولا علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ را درباره نمازهای نافله مستحبی یادآور می‌شویم.

نافله پس از فریضه

«یا علی مثل المصلی کالتاجر لایخلص له ربحه حتی یأخذ رأس ماله و کذالک المصلی لایقبل الله له نافلة حتی یؤدی الفریضه.»

«ای علی! مثل نمازگزار همانند تاجر است، سود برای او به دست نمی‌آید مگر پس از برگشتن اصل سرمایه. هم‌چنین نمازگزار تا نمازهای واجب را انجام ندهد، خداوند نافله از او نمی‌پذیرد.»

«لاتقض نافلةً فی وقت فریضة، إبدَأ بالفریضة ثم صلّ ما بذالک.»

«نماز نافله را در وقت نماز فریضه به جای میاور. نخست نماز فریضه را به‌جا آور، سپس نماز بگزار آن چه بخواهی.»

بازخواست نشدن مستحبات

«الامام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ: یا کمیل! لارخصة فی فرض و لاشدة فی نافلة، یا کمیل! ان الله لایسألک الا عمّا فرض.»

«امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند: ای کمیل! در هیچ فریضه‌ای رخصت ترک نیست و در هیچ نافله‌ای سخت‌گیری نیست. ای کمیل! خداوند از تو جز درباره آنچه واجب کرده است بازخواست نمی‌کند.»

مستحبات فدای واجبات

یکی از مطالبی که در کلمات امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ به چشم می‌خورد اهتمام و تأکید بر رعایت وقت نمازهای واجب است. از این رو در مواردی که وقت نماز واجب داخل شود از خواندن نمازهای نافله نهی فرموده است:

«لاقربة بالنوافل اذا اضرّت بالفرائض.»

«هر نافله‌ای را که به فریضه‌ای آسیب رساند در نزدیکی به خدا نقش نباشد.»

«اذا اضرتِ النوافل بالفرایض فارفضوها.»

«چون مستحبات به تکالیف واجب آسیب رسانند، رهاشان کنید.»

محقق شوشتری در شرح تفسیر این سخن چند روایت را گزارش کرده است:

«عن زرارة سألت ابا جعفر علیه‌السلام عن رکعتی الفجر؟ قال: قبل الفجر‌ـ الی ان قال‌ـ: اترید ان تقایس لو کان علیک من شهر رمضان اکنت تتطوع اذا دخل علیک وقت الفریضة فابدأ بالفریضة.»

«زراره از امام باقرـ علیه‌السلام‌ـ از وقت نماز نافله صبح پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمودند: وقت آن پیش از طلوع فجر صادق است ... آیا می‌خواهی مقایسه کنی اگر در شهر رمضان باشی آیا می‌توانی روزه مستحبی بگیری هرگاه وقت نماز واجب رسید پس شروع به خواندن نماز واجب کن.»

در این رابطه مباحث فراوانی وجود دارد؛ از جمله این بحث فقهی مطرح است: آیا کسی که نماز قضا بر عهده اوست می‌تواند نماز مستحبی بخواند؟

آیت‌ الله حسن‌زاده آملی در این باره نوشته است:

ابن ابی الحدید به فقیهان نسبت داده که اگر کسی نماز قضا بر عهده‌اش باشد نماز نافله او صحیح نیست، ولیکن این نسبت صحیح نیست؛ زیرا علامه مجلسی در شرح فروع کافی در باب جواز خواندن نافله برای کسی که نماز واجب بر عهده‌اش است، نوشته: دو قول است:

الف‌ـ گفته شده به بطلان؛

ب‌ـ ابن بابویه و ابن جنید قایل به جواز‌اند ولیکن به نظر من مقصود آن حضرت نفی تقرب است نه اثبات بطلان.

امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در همین رابطه فرمودند:

«و لاعبادة کاداء الفرائض.»

«هیچ عبادتی مانند انجام واجبات نیست.»

توضیح مطلب این است که در ترک واجبات و انجام مستحبات کار حرامی صورت گرفته و با انجام کار حرام نزدیکی به خدا حاصل نمی‌شود.

تحمیل‌نکردن نوافل

«ان للقلوب اقبالاً و ادباراً فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض.»

«همانا برای دل‌ها روی‌کردن و پشت‌کردنی است. پس هرگاه روی کرد (علاقه نشان داد) وادارش کنید بر انجام نمازهای نافله و هرگاه پشت کرد (بی‌علاقگی کرد) بر انجام واجبات بسنده کنید.»

نماز شب

از جمله نمازهای مستحبی که در زندگی و سعادت انسان‌ها تأثیر به سزایی دارد، نماز شب است. این نماز بر رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ واجب، ولی بر دیگران معصومان مستحب بوده است، ولیکن آنان همانند نماز واجب آن را به‌جا می‌آورده و بر آن فراوان تأکید کرده‌اند. از جمله:

تأکید بر نمازشب

«انه کان یقول انا اهل بیت امرنا ان نطعم الطعام و نؤدی فی النائیة و نصلی اذا نام الناس.»

«ما خاندانی هستیم که دستور داریم اطعام کنیم و در گرفتاری‌ها (به مردم) کمک کنیم و وقتی مردم خفته‌اند نماز گزاریم.»

لبخند خدا

«ثلاثة یضحک الله الیهم یوم القیامه: رجل یکون علی فراشه و معه زوجتُه و هو یُحِبُّها فیتوضأ و یدخل المسجد فیصلی و یناجی ربه ... .»

«سه کس‌اند که خداوند در روز قیامت به روی آن‌ها می‌خندد: مردی که در بستر خود کنار همسرش غنوده و به او عشق می‌ورزد اما بر می‌خیزد و وضو می‌گیرد و به مسجد می‌رود و نماز می‌گزارد و با پروردگارش به راز و نیاز می‌پردازد ... .»

برکات نمازشب

«قیام اللیل مصحّة البدن و مرضاة للرب عزوجل و تعرضُ للرحمة و تمسک باخلاق النبیین.»

«شب زنده‌داری مایه تندرستی و خشنودی و در معرض رحمت خدا قرار گرفتن و چنگ‌آویختن به اخلاق پیامبران است.»

«ما ترکت صلاة اللیل مُنذ سمعت قول النبی‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ: صلاة الیل نورُ فقال الکوّاء و لالیلة الهریر؟ قال: و لالیلة الهریر.»

«از آن زمان که این سخن رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ را شنیدم که نماز شب نور است، نماز شب را ترک نکردم. ابن کواء پرسید: حتی در لیلة الهریر؟ فرمود: حتی در لیلة الهریر.»

«عن علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ قال نهانی رسول الله‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ ان انام الاعلی وتر.»

«رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ مرا نهی کرد از این که بخوابم مگر نماز وتر را بخوانم.»

«انه قال: اوصیکم بقیام اللیل،‌ اوصیکم بقیام اللیل.»

«سفارش می‌کنم شما را به شب زنده‌داری به شب زنده‌داری.»

«قال: رکعتان فی ثلث اللیل الاخیر افضل من الدنیا و ما فیها.»

«دو رکعت نماز در ثلث آخر شب بهتر است از دنیا و آنچه در آن است.»

نمازجمعه

از جمله جلوه‌های نماز در نهج البلاغه کلماتی است که از آن حضرت درباره نقش و اهتمام به نمازجمعه صادر شده است؛ مانند نامه به حارث همدانی:

نهی از سفر در روزجمعه

«و لاتسافر فی یوم جُمُعةٍ حتی تشهد الصلاة الا فاصلاً فی سبیل الله او فی امرٍ تعذَرُ به.»

«روزجمعه پیش از حضور در نمازجمعه مسافرت مکن مگر هدف سفرت الهی باشد یا به سبب کاری عذر پذیرفته‌ای داری.»

جایگاه نمازجمعه

«ثلاثة ان انتم خالفتم فیهن ائمتکم هلکتم: جمعتکم و جهاد عدوّکم و مناسککم.»

«در سه چیز اگر با ائمه (رهبران دینی) مخالفت کنید موجب هلاکت خود می‌شوید: اقامه نمازجمعه، جهاد با دشمن و انجام واجبات حج.»

ترک کلام

«لاکلام و الامام یخطب و الا التفات الا کما یحل فی الصلاة.»

«وقتی امام جمعه خطبه می‌خواند سخن گفتن و روی گرداندن از قبله جایز نیست مگر در همان حدی که در نماز جایز است.»

ترک نمازجمعه موجب نفاق است

«من ترک الجمعة ثلاثاً متتابعةً لغیر علةٍٍ کتب منافقاً.»

«هرکه سه جمعه پی در پی بدون عذر نمازجمعه را ترک کند در لیست منافقان نوشته می‌شود.»

حضور زندانیان در نمازجمعه

«ان علیا علیه‌السلام کان یخرج اهل السجون من الحبس فی دین او تهمة الی الجمعة فیشهدونها و یضمنهم الاولیاء حتی یردونهم.»

«همانا علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ زندانی‌هایی را که به جهت بدهی و یا افترا زندانی شده بودند در روز جمعه برای حضور نمازجمعه آزاد می‌کرد و اولیای آن‌ها را ضامن برگشت آنان می‌کرد.»

آزادی کارگر برای حضور در نمازجمعه

«قال رسول الله ـ صلی الله علیه و آله‌ـ من استأجر اجیراً فلایحبسه عن الجمعة فیأثم و ان لم‌یحبسه اشترکا فی الأجر.»

«رسول خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ فرموده است هرکس کارگری را اجیر کند روزجمعه نباید مانع حضورش در نماز جمع شود و گرنه گناهگار است و اگر مانع شرکت او نشود هر دو در ثواب جمعه شریک‌اند.»

«نهی علی علیه‌السلام ان یشرب الدواء یوم الخمیس مخافة ان یضعف عن الجمعة.»

«علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ از خوردن دارو در روز پنجشنبه نهی کرد به جهت ترس از ضعف روز جمعه.»

حرکت با پای برهنه

«عن علی علیه‌السلام انه کان یمشی الی الجمعة حافیاً تعظیماً لها و یعلق نعلیه بیده الیسری و یقول انه موطن لله.»

«علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ به جهت بزرگداشت نمازجمعه با پای برهنه حرکت می‌کرد و نعلین را به دست چپ می‌گرفت و می‌فرمود آن‌جا موطن خداست.»

آخرین نماز

«اذا قام احدکم الی الصلوة فلیصل صلوة مودع.»

«هرگاه شخص به نماز می‌ایستد مانند کسی که آخرین نمازش را می‌خواند، نماز بخواند.»

نهی از تند نماز‌خواندن

«امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ به مردی که سجده‌های نمازش را خیلی سریع به‌جا می‌آورد، فرمود: چند وقت است این‌گونه نماز می‌خوانی؟ آن مرد عرض کرد: از فلان مدت. حضرت فرمود: شخصی چون تو در نزد خداوند همانند کلاغ است که نوک بر زمین می‌زند. اگر بمیری بر غیر آیین ابوالقاسم محمد‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ مرده‌ای. سپس فرمود: دزدترین مردم کسی است که از نمازش بدزدد.»

هر عبادتی ارزش ندارد

«رب متنسکٍ و لادین له.»

«چه بسا عبادت کننده‌ای که دین ندارد.»

خشوع

«الامام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ: یا کمیل! لیس الشأن ان تصلی و تصوم و تتصدق انما الشأن ان تکون الصلاة بقلب نقیٍ و عمل عندالله مرضی و خشوع سوی.»

«ای کمیل! مهم این نیست که نماز بخوانی و روزه بگیری و صدقه بدهی مهم این است که نماز با دل پاک و عمل خداپسندانه و خشوع راستین صورت گیرد.»

حالات علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در نماز

خشوع

روایات فراوانی درباره حالات و خشوع آن حضرت وارد شده از جمله:

«الامام الصادق‌ـ علیه‌السلام‌ـ کان علی اذا قام الی الصلاة فقال: (و جهت وجهی للذی فطر السموات و الارض) تغیّر لُونُه حتی یُعرف ذلک فی وجهه.»

«امام صادق‌ـ علیه‌السلام‌ـ فرمودند: هرگاه علی به نماز بر می‌خاست می‌گفت: (رو به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفرید) و رنگش تغییر می‌کرد به طوری که در چهره‌اش پیدا بود.»

«نقل شده است که امام علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ هرگاه به نماز می‌ایستاد مانند بنایی استوار یا ستونی راست تکان نمی‌خورد، گاهی اوقات در حال رکوع یا سجده (از بس آرام بود و کوچک‌ترین حرکتی نمی‌کرد) پرنده بر پشت آن حضرت فرود می‌آمد. هیچ‌کس طاقت تقلید از نماز رسول‌ خدا‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ را نداشت جز علی بن ابی‌طالب و علی بن الحسین‌ـ علیهم‌السلام‌ـ.»

تغییر چهره پیش از نماز

در تفسیر قشیری آمده است:

«علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ چون وقت نماز می‌شد رنگش تغییر می‌کرد و به خود می‌لرزید، به آن حضرت عرض می‌شد شما را چه شده است؟ می‌فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که خدای تعالی آن را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کرد، و انسان به عهده گرفت و من با این ضعف و ناتوانیم نمی‌دانم آیا از عهده برداشتن این بار به خوبی بر می‌آیم یا نه؟»

اولین نمازگزار

«اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب لم‌یسبقنی الا رسول الله‌ـ صلی الله علیه و آله‌ و سلّم‌ـ بالصلاة.»

«بار خدایا! من نخستین کسم که با زاری باز آمده‌ام و شنیده‌ام و لبیک گفته‌ام. در نماز جز از رسول‌خدا،‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ از همه پیشی گرفته‌ام.»

محقق در شرح و تفسیر این جملات جهت استدلال بر مبنای اهل سنت از بیشتر از پنجاه طریق و کتاب گزارش می‌کند که نخستین مسلمان و نماز‌خوان پس از رسول خدا علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ است. از جمله می‌گوید:

«تاریخ طبری به سه طریق و ابانة العکبری از چهار طریق و کتاب مبعث از محمد بن اسحاق و تاریخ نسوی و کتاب ثعلبی و کتاب مادری و مسند ابی یعلی موصلی و یحیی بن معین و کتاب ابوعبدالله محمد بن زیاد نیشابوری از عبدالله بن احمد با سندهایی از ابن مسعود و علقمه بجلی و اسماعیل بن ایاس بن عفیف از پدرش از جدش هریک گفته‌اند عفیف برادر اشعث بن قیس کندی جوانی را دید که نماز می‌گذارد. سپس پسربچه‌ای (نوجوانی) طرف دست راستش و زنی پشت سرش ایستاد. عفیف به عباس (عموی پیامبر) گفت: این اتفاق بزرگی است. عباس گفت: وای برتو این شخص محمد و این نوجوان علی و این زن خدیجه است. محمد‌ـ صلی الله علیه و آله‌ـ پسر برادرم به من گفت: خدای من، خدای زمین و آسمان‌هاست و از سوی او مأمور به این دین (اسلام) شده. به خدا قسم روی زمین جز این سه نفر بر این دین نیستند.»

علامه جعفری درباره نخستین مسلمان نوشته است:

«اکثریت قریب به اتفاق مورخین و محدثان برآنند که نخستین کسی که ایمان آورده است علی بن ابیطالب‌ـ علیه‌السلام‌ـ بوده است، چنان که بعد از این توضیح خواهیم داد آن چه که مورد اختلاف است سنّ مبارک امیرالمؤمنین‌ـ علیه‌السلام‌ـ است که در موقع قبول اسلام چند سال از عمر مبارک آن حضرت می‌گذشته است.»

درباره عمر شریف آن حضرت برخی ده و گروهی یازده سال گفته‌اند.

ابن ابی الحدید در مقام پاسخ این اشکال که سبقت در اسلام و نماز ربطی به شرایط امامت ندارد پس چرا آن حضرت این مطلب را فرموده است، می‌گوید:

«علی‌ـ علیه‌السلام‌ـ در این خطبه می‌خواهد بگوید جنگ و شمشیر زدنم برای حفظ ریاست نیست. از این رو به عنوان دلیل بر مدعا می‌فرماید در زمانی که اسلام معروف و مشهور نبود من اول مسلمان بودم. ثانیاً هرکس اول مسلمان باشد از باب آیه (السابقون السابقون اولئک المقربون) و وقتی که علی از دیگران مقرب‌تر باشد باید موانع شش‌گانه امامت از سر راه او برداشته شود.»

شرح نهج البلاغه, خویی, ج19, ص 67.منبع سایت تبیان



:: برچسب‌ها: فضلیت نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

گویند روزی امام حسن عسگری در بستر بیماری بود و واپسین لحظات عمر پر بهای خویش را سپری میکرد مقداری دارو جوشانده برای حضرت اوردند تا میل کنند ایشان فرمودند زمان نماز صبح است مقداری اب بیاورید تا وضو بگیرم و نماز صبح بخوانم اب اوردند و ایشان نمازشان را به پا داشت و لحضاتی بعد روح ایشان به عالم ملکوت پرواز کرد


مردی میخواست برای تجارت به مسافرت برود وی ابتدا پیش حضرت امام صادق امد و امام صادق برایش استخاره کرد و بد امد اما مرد به مسافرت رفت و سود بسیار زیادی کرد زمانی که بازگشت پیش حضرت امد و موضوع را گفت امام صادق فرمود ایا نماز صبحت را خواندی؟مرد گفت خیر قضا شد و حضرت فرمود همین نماز قضا شده از همه ثروت دنیا با ارزش تر است


____________________________________________________________________________

امام خمینی:شبی که مرا دستگیر کردند در ماشین از سربازان خواهش کردم متوقف شوند تا من وضو بگیرم اما اجازه ندادند گفتم شما مسلح هستید اما من بدون صلاح و تنها اما اجازه ندادند سپس از ان ها خواهش کردم تا اجاره تیمم به من بدهند انها اجازه دادند من تیمم کردم و نماز خواندم اما جهت قبله رو به جنوب بود امید وارم این نماز باعث رضای خدا شده باشد

____________________________________



:: برچسب‌ها: روایت ,
:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره


همه مسلمانان دوست دارنداز شرشیطان درامان باشند،بهتریت وسیله

 امنیت از گزند شیطان نماز است"الصلوه حصن من سطوات الشیطان"(1)

 نماز قلعه محکم در برابر شرارتهای شیطان است.

 همه مسلمانان دوست دارندمحبوب ترین عمل را برای خدا به جا

 آورند،محبوب ترین اعمال نزد خداوند نماز است."احب الاعمال الی الله

 عزوجل الصلوه"(2) دوست داشتنی ترین اعمال نزد خداوند نماز است.

 همه مسلمانان دوست دارنداز رذائل اخلاقی پاکیزه گردند،بهترین

 وسیله برای از بین بردن رذائل اخلاقی نماز است"ان الصلوه تنهی

 عن الفحشاء والمنکر"(3)همانا نماز باز میدارد از زشتیها ورذائل اخلاقی

 "فرض الله الصلوه  تنزیها من الکبر"(4)خداوند نماز را واجب کرد

 برای پاکی از خود بزرگ بینی .

 همه مسلمانان دوست دارند به بهشت جاویدان راه پیدا کنند ،بهترین

 وسیله برای رفتن به بهشت الهی نماز است "تکون صلوه العبد مفتاحا

 للجنه"(5)نماز بنده کلید بهشت میباشد.

 نسبت به نماز در روایات تشبیهاتی شده است از جمله:

 نماز همانند سرنسبت به بدن است ،پیامبر اکرم فرمودند:"موضع

 الصلوه من الدین کموضع الراس من الجسد"(6) جایگاه نماز در دین همانند

 جایگاه سردر بدن است.

  نماز همانند ستون خیمه است که استحکام خیمه به آن ستون هایی

 است که درآن به کاررفته است،رسول اکرم فرمودند:"مثل الصلوه

 مثل عمود الفسطاط اذا بعث العمود نفعت الاطناب والاوتاد ووالغشاء

 "(7) نماز همانند ستون خیمه است هنگامی که ستون بر پا می شود

 بهره مند میشوند طنابها ومیخها وپوشش چادر(بدون ستون طنابها ومیخها و

 وپوشش چادر استفاده ای ندارند.)

پاورقی:

1- کتاب غررالحکم حدیث 2212

 2- کتاب من لا یحضره الفقیه جلد 1 صفحه210

 3- سوره عنکبوت آیه 45

 4- کتاب بحار جلد 82 صفحه 209

 5-  کتاب بحار جلد 82 صفحه232

 6- نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 624

 7-کتاب وسائل جلد 3 صفحه 21




:: برچسب‌ها: فضلیت نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 160
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره


1- برآورده شدن خواسته ها:

حضرت عبدالعظیم حسنی از امام حسن عسکری(علیه السلام) روایت می کند که فرمودند: "خداوند متعال با حضرت موسی تکلم کرد، حضرت موسی فرمود:خدای من. کسی که نمازها را در وقتش به جای آورد چه پاداشی دارد؟ خداوند فرمود:حاجت و درخواستش را به او عطا می کنم و بهشتم را برایش مباح می گردانم."1

حضرت حجةالاسلام والمسلمین هاشمی نژاد فرمودند: پیرمردی مسن، ماه مبارک رمضان به مسجد لاله زار می آمد. خیلی آدم موفقی بود، همیشه قبل از اذان داخل مسجد بود. به او گفتم: حاج آقا. شما خیلی موفقید، من هر روز که به مسجد می آیم می بینم شما زودتر از ما آمده اید جا بگیرید، او گفت: نه آقا، من هرچه دارم از نماز اول وقت دارم و بعد گفت: من در نوجوانی به مشهد رفتم. مرحوم حاج شیخ حسن علی نخودکی را پیدا کردم و گفتم: من سه حاجت مهم دارم، دلم می خواهد هر سه تا را خدا در جوانی به من بدهد، یک چیزی یادم بدهید؟ ایشان فرمودند: چی می خواهی؟ گفتم: یکی دلم می خواهد در جوانی به حج مشرف شوم، چون حج در جوانی لذت دیگری دارد. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. گفتم: دومین حاجتم این است که دلم می خواهد یک همسر خوب خدا به من عنایت کند. فرمودند: نماز اول وقت به جماعت بخوان. و حاجت سومم این است که خدا یک کسب آبرومندی به من عنایت فرماید. فرمودند:نماز اول وقت به جماعت بخوان. این عملی را که ایشان فرمودند من شروع کردم و در فاصله سه سال هم به حج مشرف شدم، هم زن مؤمنه و صالحه خدا به من داد و هم کسب با آبرو به من عنایت کرد.2

2- برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی:

پیامبر اکرم فرمودند:"بنده ای نیست که به وقت های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می کنم: برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش."3

3 - ورود به بهشت و دوری از جهنم:

امام محمد باقر(علیه السلام) می فرمایند:"هر کس نماز واجب را در حالی که عارف به حق آن است در وقتش بخواند، به گونه ای که چیزی دیگر را بر آن ترجیح ندهد، خداوند برای وی برائت از جهنم می نویسد که او را عذاب نکند، و کسی که درغیر وقتش به جا آورد در حالی که چیزی دیگر را بر آن ترجیح دهد، خداوند می تواند او را ببخشد یا عذابش کند.4

4- در امان بودن از بلاهای آسمانی:

قطب راوندی گوید: پیامبر خدا فرمود:هنگامی که خداوند از آسمان آفتی بفرستد، سه گروه از آن، در امان می مانند: حاملان قرآن، رعایت کنندگان خورشید یعنی کسانی که وقت های نماز را محافظت می کنند و کسانی که مساجد را آباد می نمایند.

5- خشنودی خداوند:

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: اول وقت، خشنودی خداست و آخر آن، عفو خداست، و عفو نمی باشد مگر از جهت گناه."6 و در مقابل، تأخیر نماز موجب خشم خداست چرا که پیامبر اکرم به حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: "نماز را با وضوی کامل و شاداب در وقتش به جای آور که تأخیر انداختن نماز بدون جهت، باعث غضب پروردگار است."7

6- استجابت دعا و بالا رفتن اعمال:

در حدیث است که به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می شود و درهای بهشت باز می گردد و دعا مستجاب می شود ؛پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.8 در حدیثی دیگر از حضرت صادق(علیه السلام) آمده است که فرمودند:"... بهترین ساعت های شب و روز، وقت های نماز است." سپس فرمودند:"چون ظهر می شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می وزند و خداوند به خلق خود نگاه می کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود." آنگاه فرمودند:" برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می شود."9

7- دوری شیطان و تلقین شهادتین:

پیامبر اکرم فرمودند:"شیطان تازمانی که مؤمن بر نمازهای پنج گانه در وقت آن محافظت کند، پیوسته از او در هراس است؛ پس چون آنها را ضایع نمود بر وی جرأت پیدا کرده و را در گناهان بزرگ می اندازد."10

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:"ملک الموت در هنگام مردن، شیطان را از محافظ بر نماز دور می کند و شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش را در آن هنگامه بزرگ به او تلقین می نماید."11

زیاد شدن عمر، مال و اولاد صالح در دنیا،در امان بودن از ترس و هول مرگ در موقع مردن،آسان شدن سؤال نکیر و منکر در قبر، توسعه یافتن قبر، نورانی شدن چهره، دادن نامه عمل به دست راست و آسان گرفتن حساب در محشر، رضایت خداوند، سلام دادن خدا به او و نگاه کردن از روی رحمت به او در هنگام عبور از صراط 12 و... از دیگر آثار و برکات نماز اول وقت است که در روایات به آن اشاره شده است.

حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.

چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بله فرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".

منبع سایت پرسش قرانی



:: برچسب‌ها: فضلیت نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 165
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

the importance of prayer اهمیت نماز

راه‌هاى پى‌بردن به اهمیت نماز

 در این‌باره به نکات زیر دقت و عمل کنید:

1. کتاب‌هایى درباره اهمیت و ارزش نماز مطالعه کنید، تا شناخت شما در مورد نماز بیشتر شود. وقتى بدانیم نماز به معناى ارتباط و سخن گفتن مستقیم با خداوند بزرگ است و این بالاترین توفیقى است که یک انسان مى‌تواند از آن برخوردار باشد، سعى مى‌کند همواره خود را آماده سازد. قرآن کریم مى‌فرماید: (…وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالاْخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ)؛ … آنها که به آخرت ایمان دارند به آن (قرآن) ایمان مى‌آورند و مراقب نمازهاى خویش مى‌باشند.

 2. سعى کنید براى نماز برنامه‌ریزى کنید؛ مثلا شب‌ها کمتر غذا بخورید و زودتر بخوابید و از هر گونه سستى و تنبلى دورى کنید، زیرا سستى و تنبلى به ویژه براى نماز صبح از وسوسه‌هاى شیطان است. براى رهایى از وسوسه‌هاى شیطان شایسته است به خداوند بزرگ پناه برد: (قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس * مَلِکِ النَّاس * إِلَـهِ النَّاسِ * مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاس * الَّذِى یُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاس * مِنَ الْجِنَّهِ وَ‌النَّاسِ)؛ بگو پناه مى‌برم به پروردگار مردم، پادشاه مردم، خداى مردم، از شر وسوسه‌هاى شیاطین از جنى و انسانى و…‌

رفتار والدین در نشان‌دادن اهمیت نماز

  برخى از رفتارهایى که پدر و مادر در خصوص نمازخوان کردن فرزندان لازم به رعایت هستند، به شرح ذیل مى‌باشد:

 1. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت فرزندان به طور غیر مستقیم نسبت به فواید نماز و نقش آن در زندگى انسان.

2. زبان نرم و گویا با حکمت و موعظه و گفتوگوى جذاب و دل‌پسند درباره نماز و عمل به واجبات دینى: (ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ‌جَـدِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن)؛ به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان و به روشى که آن [روش] بهتر است، با آنان مناظره کن.

3. فراهم کردن امکانات دل‌پذیر (مانند: زیبا سازى محل، تهیه عطر، تهیه کردن سجاده براى فرزند)، کوتاه بودن برنامه نماز، تشویق و وعده جایزه، استمرار در برنامه‌ها و… .

4. مشاوره با افرادى که در این زمینه مهارت دارند.

5. آگاهى دقیق از شرایط امر به معروف و نهى از منکر براى والدین.

6. تمرین عملى، به این صورت که پدر یا مادر از فرزند بخواهند که هم زمان با آنها به نماز بایستد و هر آن‌چه آنها به زبان جارى کردند او نیز تکرار کند.

7. بردن به مساجد براى شرکت در نماز جماعت: از سفارشات حضرت لقمان(ع) به فرزندش این است که فرزندم! نماز بسیار بخوان! و هرگز نماز را از اول وقت تأخیر نینداز و با جماعت نمازبگذار، هر چند در سخت‌ترین حالات باشد.

 8. تهیه و نمایش فیلم‌هایى درباره نماز.

تفاوت نمازخوان با تارک نماز

 آگاهى از ارزش و اهمیت نماز و دانستن جایگاه نمازگزار، ما را به تفاوت نمازگزار و کسى که به نماز کم‌تر اهمیت مى‌دهد رهنمون مى‌سازد. نماز در دین مقدس اسلام، از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است و یکى از فروع دین و حتى ستون دین به حساب مى‌آید و قرآن کریم، با تعبیرهاى مختلفى، مانند «اقیمواالصلوه و…» بر واجب بودن آن تصریح فرموده است، تا جایى که اگر نماز قبول شود، کارهاى دیگر هم زمینه قبولى پیدا مى‌کنند.

قرآن کریم به جا آوردن نماز را سبب رستگارى مى‌داند (قد افلح من تزکى و ذکر اسم ربه فصلى)؛ به راستى رستگار شد هر که پاکى ورزید و نام پروردگارش را یاد کرد پس نماز گزارد. و نیز مى‌فرماید: (وَ الَّذِینَ یُؤمِنُونَ بِالأَخِرَهِ یُؤمِنُونَ بِهِ وَ هُم عَلَى صَلاَتِهِم یُحفِظُونَ)؛آنان که به آخرت ایمان دارند، به آن ]کتاب قرآن[ ایمان مى‌آورند و مراقب نمازهاى خویش هستند. در این آیه، از میان تمام دستورهاى دینى، فقط به نماز اشاره شده است و نماز مظهر پیوند با خدا و ارتباط با اوست؛ به همین دلیل، از همه عبادت‌ها برتر و بالاتر است. اهمیت نماز در روایات اسلامى نیز بر کسى پوشیده نیست؛ ازجمله: سلمان فارسى نقل مى‌کند که در خدمت پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نشسته بودم؛ آن حضرت شاخه خشکى را گرفت و تکان داد تا تمام برگ‌هایش فرو ریخت، سپس رو به من کرد و فرمود: سؤال نکردى که چرا این کار را کردم؟ عرض کردم بفرمایید چرا؟ فرمود: هنگامى‌که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد و سپس نمازهاى پنج‌گانه را به جا آورد، گناهان او فرو مى‌ریزد؛ همانگونه که برگ‌هاى این شاخه فرو ریخت.

حضرت على(علیه السلام) از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل مى‌کند که فرمود: نمازهاى پنج‌گانه براى امت من، مانند نهر آب جارى است که بر در خانه یکى از شما باشد. آیا گمان مى‌کنید اگر کثافتى در تن او باشد و روزى پنج بار در آن غسل کند، آیا چیزى از آن بر جسد او خواهد ماند؟! به خدا سوگند که نمازهاى پنج‌گانه براى امت من، چنین است. هم‌چنین در روایتى مشهور که از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: اولین چیزى که بنده بدان محاسبه مى‌شود نماز است؛ اگر پذیرفته شد، اعمال دیگر نیز پذیرفته خواهد شد و اگر ردّ شود، دیگر اعمال نیز ردّ خواهد شد.

اهمیت نماز در آیات و روایات

  خداوند متعال مى‌فرماید: (اتْل مآ أوحى إلیک مِن الکتـب و أقم الصّلوه إنّ الصّلوه تنهى عن الفحشآء و المنکر و لذکر اللَّه أکبر و اللَّه یعلمُ ما تصنعون) ؛ آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپادار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مى‌دارد و قطعاً یاد خدا بالاتر است و خدا مى‌داند چه مى‌کنید.

در آیه دیگرى مى‌فرماید: (یـأیّها الّذین ءامنواْ استعینواْ بالصّبر و الصّلوه إنّ اللَّه مع الصّـبرین)؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از شکیبایى و نماز یارى جویید، زیرا خدا با شکیبایان است. هم‌چنین مى‌فرماید: و در دو طرف روز ]اول و آخر آن [و نخستین ساعات شب، نماز را برپادار، زیرا خوبى‌ها بدى‌ها را از میان مى‌برد… . بنابراین، نماز یک تکلیف الهى بوده و بر تمام انسان‌هاى مکلف واجب است و تمام تکالیف و دستورهاى خداوند، در راستاى خوش‌بختى و به کمال رسیدن انسان است. گرچه خوش‌بختى تنها در نماز نیست،اما مى‌توان از نماز و عبادت به بهترین و مؤثرترین عامل خوش‌بختى و عاقبت به خیرى انسان و بهترین و محبوب‌ترین عمل نزد خداوند متعال نام برد؛ چنان‌که از پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)سؤال شد: کدام اعمال نزد خداوند متعال محبوب‌ترین است؟ فرمود: الصلاه لوقتها؛ نمازى که در وقت خوانده شود. امیرمؤمنان على(علیه السلام) هم مى‌فرماید: هیچ عملى نزد خداوند محبوب‌تر از نماز نیست؛ پس امور دنیا، شما را از اوقات آن و خواندن آن در وقت، باز ندارد و به خود مشغول نکند.

نماز عامل خوش‌بختى است و عاقبت و سرنوشت انسان در روز قیامت به نماز بستگى دارد، زیرا امام‌باقر(علیه السلام)فرمود: اولین سؤال روز حساب از انسان، نماز است، اگر نماز انسان قبول شود، دیگر اعمال نیز قبول مى‌گردد.«نماز» از واجباتى است که در قرآن کریم و روایات اسلامى بیشترین تأکید و سفارش بر آن شده و تکلیف واجبى است که مکلف ـ حتى در حال مرگ ـ باید آن را به جا بیاورد و تحت هیچ شرایطى نباید ترک شود و توصیه تمام انبیاى الهى به امت‌هایشان بوده و در روز حساب‌رسى نیز اگر این عمل (نماز) پذیرفته شود، دیگر اعمال نیز مقبول مى‌افتد.

«حفاظت از نماز» در کدام سوره آمده است؟

– درباره حفاظت از نمازها، چهار آیه در چهار سوره آمده است که در یک آیه، خداوند به حفاظت از نماز امر مى‌فرماید و در سه آیه دیگر آن را صفتى براى مؤمنان و یا نمازگزاران ذکر مى‌نماید.

1. (حَـفِظُواْ عَلَى الصَّلَوَ‌تِ وَالصَّلَوهِ الْوُسْطَى) در انجام همه نمازها و ـ به خصوص ـ نماز وُسطى [=نماز ظهر]کوشا باشید.

2. (وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَهِ یُؤْمِنُونَ بِهِ‌ى وَهُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ‌)؛ [یقین بدان] آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن (=قرآن) ایمان مى‌آورند و بر نمازهاى خویش، مراقبت مى‌کنند.

 3.سوره مؤمنون آیه9.

 4. سوره معارج آیه34

نخستین پرسش در قیامت

با توجه به آیه 4 سوره اعراف شکى نیست که خداوند از همه خلایق سؤال مى‌کند، ولى پرسش این است که در یک حدیث مى‌خوانیم که نخستین سؤال در قیامت از دوستى با اهل‌بیت است، در حدیث دیگرى مى‌خوانیم که نخستین پرسش، از نماز است. وجه جمع این دو حدیث چگونه است؟

 همان طور که اشاره شد در اصل سؤال هیچ جاى تردیدى نیست، اما در این که در قیامت نخست از چه چیزى سؤال مى‌شود، روایات متعددى داریم؛ امام صادق(علیه السلام)مى‌فرماید: اوّل ما یحاسب به العبد على الصلاه فاذا قبلت قبل منه سائر عمله و اذا ردّت علیه ردّ علیه سائر عمله؛ نخستین چیزى که آدمى بر آن محاسبه مى‌شود، نماز است. اگر نماز پذیرفته شد، دیگراعمال هم قبول مى‌شود و اگر نماز ردّ شد، دیگر اعمال هم ردّ مى‌شود.

در روایت دیگر مى‌خوانیم: اول ما یسأل العبد اذا وقف بین یدى الله تعالى عن الصلاه فان زکت صلاته زکى سائر عمله و ان لم تزک صلاته لم یزک عمله؛ هنگامى که آدمى در پیشگاه خداوند تعالى قرار گیرد، نخست از نماز سؤال مى‌شود. اگر نمازش پاک بود، دیگر اعمالش هم پاک مى‌شود و اگر نمازش پاک نبود، دیگر اعمالش هم پاک نمى‌شود.

در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) مى‌فرماید: انّ اول ما یسأل عنه العبد اذا وقف بین یدى الله عزوجل الصلوات المفروضات و عن الزکاه المفروضه و عن الصیام المفروض و عن الحج المفروض و عن ولایتنا اهل البیت؛ هنگامى که انسان در پیشگاه خداوند متعال قرار مى‌گیرد، نخست از نمازهاى واجب، زکات واجب، روزه واجب، حج واجب و ولایت ما اهل‌بیت سؤال مى‌شود.

این روایات با هم منافات ندارد، چون مراد از «اوّل» در این روایات و امثال آن، اوّل اضافى و نسبى است به دو بیان:

 1- در قیامت آن گاه که از اعمال بندگان سؤال مى‌شود، نخست نماز سؤال و محاسبه مى‌شود؛ از همین رو در روایت اول و دوم کلمه «عمل» ذکر شده است و هنگامى که از اعتقادات سؤال مى‌شود، نخستین سؤال از محبت اهل بیت مى‌باشد. شیخ صدوق در بیان عقاید امامیه مى‌گوید: «پس از معرفت (اعتقادات) نخستین عملى که از میان اعمال آدمى، محاسبه مى‌شود، نماز است». پس به یک معنا بنابر نظر مرحوم صدوق، سؤال از اعتقادات مقدم بر سؤال از نماز است. ضمن این که یکى از شرایط قبولى نماز و دیگر عبادات اعتقاد به ولایت اهل‌بیت است. بر این اساس نخستین چیزى که سؤال مى‌شود، ولایت اهل‌بیت خواهد بود.

2- این که زمان هردوپرسش متفاوت است،زیراباتوجه‌به روایاتى که‌ازپیامبررسیده :مادرهفت جایگاه به شما سرکشى مى‌کنیم، هنگام وفات، درقبر، هنگام برانگیخته‌شدن‌ازقبر، هنگامى که پرونده عمل را اعطا مى‌کنند، وقت حساب‌رسى، وقت میزان اعمال وهنگام عبورازصراط و درآن‌جا محبت ما کارساز  است و با توجه به اهمیتى که مسئله ولایت دار، مى‌توان گفت زمان پرسش از ولایت علاوه برقیامت اول بار درعالم قبر و برزخ صورت مى‌گیرد.

– منبع : پرسمان قرآنی نماز



:: برچسب‌ها: فضلیت نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

1- اهتمام على علیه السّلام به نمازاول وقت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

هنگامى که على علیه السّلام در جنگ صفّین سرگرم نبرد بود، در میان هر دو صف کارزار، مراقب حرکت و وضعیّت خورشید بود (تا ببیند چه وقت به وسط آاسمان مى رسد تا نماز ظهر را بخواند).
ابن عبّاس عرض کرد: ((یا امیرالمؤ منین ، این چه کارى است که مى کنید ؟))
حضرت فرمود: ((منتظر زوال هستم تا نماز بخوانیم .))
ابن عبّاس گفت : ((آیا حالا وقت نماز است با وجود اینکه سرگرم پیکار هستیم ؟))
على (ع ) فرمود: ((جنگ ما با ایشان بر سر چیست ؟ تنها به خاطر نماز است که با آنها نبرد مى کنیم .))(1)

2- بوستان ابوطلحه ، صدقه اى به خاطر حواس پرتى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مى گویند ابى طلحه در بوستان خود نماز مى گزارد، در اثناى نماز نظرش ‍ به مرغى افتاد که در لابلاى شاخه هاى درختى گیر کرده بود و راه نجاتى مى جست . وى به آن مرغ چنان سرگرم شده بود که ندانست چند رکعت نماز به جاى آورده است . پس ، خدمت رسول اکرم (ص ) آمد و حال خود را بیان داشت و عرض کرد: ((بوستانم را صدقه قرار دادم ، در هر راهى که صلاح مى دانید مصرف کنید.)) (2)
ببینید چگونه مجاهده با نفس و مخالفت با شیطان موجب مى شود بوستانى که مرغ درخت آن صاحبش را در نماز مشغول داشته است ، ترک گفته شود.

3- امام خمینى و اهمّیت نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

از قول فرزند امام نقل شده است :
((روز اولى که شاه رفت ، ما در نوفل لوشاتو بودیم .
نزدیک به سیصد الى چهارصد خبرنگار اطراف منزل امام جمع شده بودند. تختى گذاشتند و امام روى آن ایستادند.تمام دوربینها کار مى کرد. قرار بود هر چند نفر خبرنگار یک سؤ ال بکنند. دو سه سؤ ال از امام شد که صداى اذان ظهر شنیده شد. بلافاصله امام محل را ترک کردند و فرمودند: وقت فضیلت نماز ظهر مى گذرد. تمام حاضرین از این که امام صحنه را ترک کردند، متعجّب شدند. کسى از امام خواهش کرد چند دقیقه اى صبر کنید تا حداقل چهار پنج سؤ ال دیگر بشود. امام با عصبانیّت فرمودند: به هیچ وجه نمى شود. و رفتند.))(3)

4- ملا محمد تقى برغانى قزوینى ، شهید محراب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مرحوم ملا محمّد تقى برغانى از روحانیانى بود که در محراب عبادت به هنگام سحر در حالى که مشغول خواندن مناجات ((خمس عشرة )) در سجده بود به دست فرقه بابیه به شهادت رسید. در احوال او مى نویسند:
((عبادت آن جناب (قدس سره ) چنان بود که همیشه از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود مى رفت و به مناجات ادعیه و تضرع و زارى و تهجد اشتغال داشت و مناجات خمس عشرة را از حفظ مى خواند بر این روش و شیوه پسندیده استمرار داشت تا اینکه در یکى از آن شب ها شربت شهادت نوشید. مکرّر در فصل زمستان دیده مى شد که در پشت بام مسجد خود در حالى که برف به شدّت مى بارید، در نیمه شب پوستین بر دوش و عمّامه بر سر داشت و مشغول تضرع و مناجات بود و در حالت ایستاده ، دستها را به سوى آسمان بلند مى کرد تا برف سراسر قامت مبارکش را از سر تا نوک پا سفیدپوش مى کرد.)) (4)

5- امام رضا (ع ) و نماز اول وقت به جماعت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابراهیم بن موسى از القزّاز مى گوید: امام رضا علیه السّلام به عنوان استقبال از بعضى از طالبان خارج شد (در حالى که من با عده اى از یاران با آن حضرت همراه بودیم ). وقت نماز فرا رسید. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع ) با یاران به سوى آن رفتند و در کنار سنگ بزرگى ایستادند و سپس امام به من فرمودند: ((اذان بگو.))
عرض کردم : ((منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضى از یاران هستیم که بیایند.))
حضرت فرمود: ((خدا تو را بیامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر به تاءخیر نیانداز. بر تو باد خواندن نماز در اول وقت .))
راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز خواندیم .(5)
خواننده محترم ، نمازى که امام رضا (ع ) به پا داشت ، نماز جماعت بود که هر چه جمعیت بیشتر باشد ثواب نماز جماعت بیشتر است ، ولى توجه نمودید که امام (ع ) اجازه نفرمود نماز اول وقت ، به خاطر رسیدن و ملحق شدن بقیه یاران به تاءخیر بیفتد، بلکه تاءکید کرد که نماز اول وقت خوانده شود و تاءخیر را صلاح ندانست . اینکه امام رضا (ع ) فرمود: ((اى موسى ، بر تو باد که همیشه نماز را در اول وقت بپا دارى )) خطاب به فرد فرد ماست و اختصاص به آن شخص ندارد.

6- نماز موجب فرو ریختن گناهان مى شود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابن عبّاس گوید: من و سلمان در زیر درختى نشسته بودیم . سلمان شاخه درختى را که برگهایش خشک شده بود، جنباند و در نتیجه آن همه برگها به زمین ریخت . جناب سلمان فرمود: ((اى ابوعثمان ، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم ؟))
گفتم : ((سبب این کار چه بود؟))
فرمود: ((با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در زیر این درخت نشسته بودیم ، آن حضرت چنین کرد که من کردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمى پرسى که چرا چنین کردم ؟ من عرض کردم : یا رسول اللّه ، سبب چه بود؟ حضرت فرمود: مؤ من چون وضو بگیرد بر آن وجهى که دستور آمده بود، و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بریزد بسان این برگها که از این درخت فرو ریخت .))
آنگاه این آیه را تلاوت فرمود:
((و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّیل ... .(6)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایى از شب ...))(7)

7- نماز چیست ؟
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

روزى حضرت امیرالمؤ منین (ع ) در مسجد کوفه جوانى را مشغول نماز خواندن دید. جوان با حضور قلب و توجه تام نسبت به آداب نماز، نماز مى خواند. حضرت به او فرمود: ((اى جوان ، تاءویل نماز چیست ؟))
جوان عرض کرد: ((آیا نماز را جز عبودیت ، تاءویلى است ؟! که بدون آن ، ناقص و ناپسند است . تاءویل حقیقت نماز، عبارت است از: قربت ، خلوص ، حضور قلب و توجّه ، معرفت خدا و محبّت اهل بیت علیهم السّلام ، که بدون آن هیچ عملى صحیح نخواهد بود، اگر چه در همه دهر صائم و روزه دار باشد و در بین صفا و مروه به عبادت قیام کند.)) (8)
آرى ، روح نماز همانا قربت و خلوص ، توجّه و حضور قلب ، و معرفت و محبّت اهل بیت علیهم صلوة المصلّین است .

8- بستن طناب تا در مسجد و حضور در صف نماز جماعت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مرد نابینایى به محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شرف یاب شد و عرض کرد: ((یا رسول اللّه ، چشمانم دید ندارد و چه بسا پیش آمده که اذان مسجد را مى شنوم ولى کسى پیدا نمى شود که دستم را بگیرد و براى اقامه نماز جماعت در کنار شما مرا به مسجد بیاورد.))
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به او فرمود: ((طنابى به در منزلت ببند و آن را به در مسجد وصل کن و با کمک آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شرکت کن .)) (9)

9- امام سجّاد (ع ) و نماز اعرابى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عربى وارد مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه وآله و سلّم شد، با عجله تمام دو رکعت نماز گذاشت ، در هیچ رکنى شرایط و آداب مربوطه نکرد و در قرائت و حفظ مخارج و الفاظ و حروف و کلمات هیچ گونه دقّتى به عمل نیاورد. به عبارت دیگر، نماز را با طماءنینه و سکون ، و وقار و خضوع و خشوع به جا نیاورد. آنگاه براى دریافت مزد نمازى که خوانده بود دستهایش را به آسمان برداشت و گفت : ((خدایا، اعلى علّیین ، بهشت را روزى من کن و قصرى زرّین و چهار حوریه به من عطا فرما.))
از قضا امام سجّاد (ع ) در آنجا حضور داشت و نماز خواندن شتابزده و در خواست اعرابى را از خداوند شنید، پس خطاب به او فرمود: ((اى برادر عرب ، کابین و ازدواج بزرگى طلب مى کنى )).
یعنى نمازى که تو با این وصف گزارده اى ، شایستگى درخواست بهترین نعمتها و عالى ترین مکانها را از درگاه بارى تعالى ندارد.(10)

10- مستخفین به نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابوبصیر یار با وفاى حضرت امام جعفر صادق (ع ) مى گوید: در زمان شهادت حضرت صادق (ع ) در مدینه منوّره حضور نداشتم . پس از مراجعت از سفر، به عنوان تغزیت و تسلیت به محضر ((امّ حمیده )) همسر آن حضرت رفتم . امّ حمیده وقتى مرا دید، به شدت گریست و فرمود: ((اى ابا محمّد،(11) کاش در هنگام رحلت آن جناب حاضر بودى و مى دیدى که آن حضرت یکى از دو چشمان مبارکش را بست و سپس فرمود: خویشان و اقوام و هر کس را که به من لطف و محبتى دارد خبر کنید تا بیایند. وقتى همه به حضور آن جناب رسیدند و در دور بسترش گرد آمدند، فرمود: هرگز شفاعت ما به کسى که نمازش را سبک بشمارد و استخفاف به نماز داشته باشد، نمى رسد.))(12)
بزرگترین آرزوى ما در آخرت ، شفاعت پیامبر و آل گرامى اش - علیهم صلوة المصلّین - است . بنابراین ، نباید به نمازمان با بى توجهى برخورد کنیم و براى آن اهمیتى قائل نباشیم ، چرا که در این صورت از نعمت بزرگ شفاعت محروم مى شویم .

11- نماز استسقاى مرحوم آیة اللّه خوانسارى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

در سال 1363 هجرى قمرى رحمت حقتعالى از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا اوایل خرداد حتى قطره اى باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشک و مزارع در اثر بى آبى پژمرده شده بود و آخرین مراحل حیات خود را طى مى کرد. ابرهاى اندوه و وحشت بر سراسر منطقه سایه افکنده بود و خرمن امید مردم را بر باد مى داد. در چنین موقعیت خطرناک و ساعات وحشتناکى که امید افراد رفته رفته به ناامیدى مبدّل مى شد و بیم قحطى و غلا این سامان را تهدید مى کرد، نسیم صبح رحمت وزیدن گرفت : یگانه مرد ایمان و خداپرستى که در کانون معرفت ، اسرار حقیقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهایى که در گنجینه تقوا و فضیلت براى چنین موقعى اندوخته شده بود، با عزمى متین و ایمانى راسخ دامان همّت به کمر زد و تصمیم گرفت به وسیله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت الهیّه طلب باران نماید و روى عجز و نیاز به درگاه خداوند رحیم بى نیاز آورد. پس ، اراده خود را به عموم طبقات اعلام کرد و در روز جمعه یک ساعت بعد از طلوع آفتاب عازم گردید تا با رعایت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود.
مردمى که بر اثر سستى ایمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونى خود، از راه خیرخواهى ، به حضرتش معروض داشتند: ((ممکن است این نماز، بى اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد.))
ولى آن رادمرد، با حسن ظنّى که به خداى خود داشت و جز خداى خود هیچ کس را نمى دید و جز سخن حق سخنى نمى شنید، بدین سخنان وقعى نگذارد و فرمود: ((من به دستورى که از شارع اسلام رسیده است عمل مى کنم و وظیفه خود را انجام مى دهم و بیمى از گفته این و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد.))
آنگاه طبق مقررّات دینیّه خود با جمعى از مردان با ایمان و با داشتن روزه ، چنانکه دستور رسیده است ، رداى مبارک را از راست به چپ و برعکس ‍ انداخت و با پاى برهنه ، مانند عموى بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علىّ بن موسى الرّضا علیه السّلام که در ((مرو)) خراسان براى استسقاء به بیابان رفت ، استغفار کنان رهسپار سمت خارج ((خاک فرج )) (13) گردید و به امید فتح و فرج رو به بیابان نهاد.
این حادثه مصادف با زمانى بود که متّفقین ایران را اشغال کرده و واحدهایى از سربازان انگلیسى و امریکایى در حدود ((خاک فرج )) استقرار یافته بودند. در این میان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه ضالّه و مضلّه بهائیّه ، به آنها خبر داده بودند که عده زیادى از اهالى در نظر دارند به این محدوده بیایند و چاه آبى را که مورد استفاده شماست پر کنند و بعد براى نابود کردنتان به شما حلمه بیاروند.
نیروهاى متّفقین که این خبر را شنیدند، چون از جریانات و قضایا هیچ اطّلاعى نداشتند و از طرفى هم هیاهوى مردم این گفته ها را تاءیید مى کرد، کاملا براى دفاع آماده شدند و حتى تیربارها را به سوى جمعیت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع کنند.
مرحوم آیة اللّه فقید که تنها متوجه خدا بود و هدفى خاص داشت ، با نهایت رشادت و متانت به راه خود ادامه داد و با حضور و متجاوز از بیست هزار تن از همراهان ، در حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ‍ ربوبى ، نماز استسقاء را بجاى آورد و آن را با خطبه و دعا پایان مى داد.
دلها پرتپش و رنگ از رخ افراد پریده بود. هر کس با خود زمزمه مى کرد که آیا دعا به هدف اجابت خواهد رسید یا خیر؟ متخصّصان اروپایى که در لشکر متّفقین بودند، اوضاع جوّى را به دقّت مورد بررسى قرار داده و اظهار داشتند که علائمى از نزول باران به چشم نمى خورد.
روز دیگر، باز مرحوم آیة اللّه فقید - اعلى اللّه مقامه الشّریف - با جمعى از خوّاص اهل علم با خضوع و خشوع بیشترى به خارج محدوده رفتند و به حکم ((من لجّ بابا ولجّ)) بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گریان و دل بریان چنین با خداى تو راز و نیاز کردند: ((خدایا، اگر بندگان تو مخالفت و معصیت تو را مى کنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم کن ، که تو ارحم الرّاحمینى .))
آنگاه از قبیل ادعیه ماءثوره و غیر ماءثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زارى تقاضاى نزول رحمت کردند.
ناگهان آثار رحمت حقتعالى در آسمان ظاهر گردید و ابرهاى متراکم ، آسمان قم را پوشانید. مردم به سوى خانه ها روانه شدند، ولى هنوز به مقصد نرسیده بودند که باران سیل آسیایى شروع به بارید کرد و شهر و حومه را سیراب ساخت ، بطوریکه سیل در رودخانه قم به راه افتاد. روح تازه اى در سراسر باغات و مزارع و بیابانهاى سوزان دمیده شد و زمین که بر اثر بى آبى خشک و تفته شده بود، خلد برین گردید.
ظهور این کرامت بزرگ و دعاى سریع الاجابه ، در جهان اثر عجیبى بخشید، بطوریکه ژنرالها و فرماندهان لشکر متّفقین نیز تسلیم مقامات دینى شدند و از آن بزرگوار خواستند براى رفع غائله جنک جهانى دعا فرمایند و مقامات رسمى لندن و واشنگتن وقوع این حادثه شگفت انگیز را از طریق رادیو، در تمام دنیا پخش کردند. در نتیجه ، حقّانیت دین مبین اسلام و ارزش حوزه علمیّه قم عملا بر جهانیان آشکار گشت و بر آن مردم عادى و عناصر ناپاکى که به دیانت اسلام و حوزه علمیّه قم به نظر منفى و حقارت میگریستند، ثابت شد که مردان پاک و بافضیلتى در عالم هستند که بى واسطه با عالم غیب پیوستگى پیدا مى کنند و مى توانند با نیروى ایمان جهانى را تکان دهند و طبیعت را با اذن خداوند در زیر فرمان آورند. (14)

12- نماز قیس بن سعد بن عباده
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

جناب قیس ، از صحابه بزرگ و از اشراف عرب به حساب مى آمد. وى از رؤ سا، سیاستمداران ، جنگ آوران ، سخاوتمندان ، سخنرانیها، زاهدان و دانشمندان شمرده مى شد و از پایه هاى اصلى دین و استوانه مذهب بود. بعلاوه ، قیس رئیس طایفه ((خزرج )) و از خاندانهاى بزرگ این طایفه بود. خاندان او، هم در دوران جاهیلیت و هم در زمان اسلام داراى مجد و عظمت بودند.
قیس در مرتبه خوف از خداوند و شدّت بندگى و اطاعت نسبت به ذات پروردگار به جایى رسیده بود که روزى به هنگام نماز، در سجده گاهش ‍ مارى نمایان شد، ولى او بى آنکه به این خطر توجهى داشته باشد یا ترسى به خود راه دهد، براى سجده خم شد و طورى فرود آمد که در پهلوى مار به سجده رفت . در این هنگام ، مار به دور گردن قیس پیچید. ولى او از نماز خود کوتاهى نکرد و چیزى از آن نکاست ، تا آنکه از نماز فارغ شد و مار را با دست خود از گردن جدا ساخت و به طرفى افکند. (15)

13- پیدا کردن گمشده به هنگام نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

الوالعبّاس جوالقى روزى جوالى به کسى داد و فراموش کرد به چه کسى داده است . هر چه اندیشید، یادش نیامد. روزى به نماز ایستاده بود، یادش ‍ آمد که جوال خود را به چه کسى داده است . به دکان رفت و به شاگرد خود گفت :((یادم آمد که جوال را به چه کسى داده ام .))
شاگردش گفت : ((چگونه یادت آمد؟))
الوالعباس گفت : ((در نماز یادم آمد.))
شاگرد گفت : ((اى استاد، به نماز خواندن مشغول بودى یا به جوال جستن ؟))
الوالعبّاس متوجّه کار بدش شد و دکان را رها کرد و به طلب علم پرداخت و چندان علم بیاموخت تا مفسّر قرآن شد. (16)
هنگام نماز، حواس نمازگزار باید از تشتّت و پراکندگى بدور باشد و در یک چیز خلاصه گردد. آرى باید قلب متوجه یک چیز باشد و آن فقط خداست و بس ، که اگر از خدا غافل گردد ناچار خشوع و حضور قلب در غیر خدا خلاصه مى شود.

14- امیدوار کننده ترین آیات قرآن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

ابو حمزه ثمالى از یکى از امامین همامین ، امام محمّد باقر یا امام جعفر صادق عیهما السّلام ، روایت کرده است که : امیرالمؤ منین علیه السّلام روزى خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامیک از آیات کلام اللّه مجید نزد شما امیدوار کننده ترین آیات است ؟
بعضى گفتند آیه :
((ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک لمن یشاء..)).(17)
همانا خداوند مشرک را نمى آمرزد و مى آمرزد پایین تر از شرک را براى کسى که بخواهد...
حضرت فرمود: نیکو آیه اى است ، اما امیدوار کننده ترین آیات براى غفران و آمرزش معاصى نیست .
عده اى دیگر گفتند آیه :
((و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفر اللّه یجداللّه غفورا رحیما)).(18)
و کسى که به کارى زشت بپردازد یا ستم بر خویشتن کند و سپس از خدا آمرزش خواهد، بیابد خداوند را آمرزنده مهربان .
حضرت فرمود: نیکو آیه اى است ، امّا آیه مورد نظر نیست . بعضى دیگر گفتند آیه
((قل یا عبادى الّذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعا...))(19)
بگو اى بندگانم که با گناه به نفس خود اسراف مى ورزید. از رحمت خدا ماءیوس نباشید، چون خداوند جمیع گناهان را مى آمرزد....
حضرت فرمود: نیکو آیه اى است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضى دیگر گفتند آیه :
والّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرو اللّه فاستغفروالذنوبهم ...(20)
تقواپیشگان آنهایند که هر گاه کار ناشایستى از ایشان سر زند یا ظلمى به خویش کنند، خدا را به یاد آورند و از گناه خود استغفار نمایند...
حضرت فرمود: نیکو آیه اى است ، اما آیه مورد نظر نیست . آیا آیه دیگرى نمى دانید که به نظر شما امیدوار کننده ترین آیات قرآن باشد؟
اصحاب عرض کردند: نه امیرالمؤ منین ، به خدا سوگند چیزى در نزد ما نیست که بخوانیم .
امام فرمود: از حبیبم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: امیدوار کننده ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است :
و اقم الصّلواة طرفى النّهار و زلفا من اللّیل ...(21)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایى از شب ...
سپس پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: ((یا على ، به خدایى که مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید، اگر یکى از شما به وضو قیام کند، گناهان و معاصى او از اعضاى بدنش فرو مى ریزد تا وقتى که با صورت و قلب خود متوجّه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنکه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناهى بر صحیفه عملش باقى نماند همچون روزى که از مادر متولد شده باشد و هرگاه ما بین دو نماز گناهى از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود و از گناهان پاک گردد.))
آنگاه پیامبر نمازهاى پنجگانه را که موجب آمرزش هستند، شماره کرد و فرمود: ((یا على ، بدان که منزلت نمازهاى پنجگانه براى امّت من مانند نهرى است که بر در خانه یکى از شما باشد. اگر شخصى بدنش چرکین باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو کند آیا چیزى از آن چرکها باقى خواهد ماند؟ سوگند به خدا، نمازهاى پنجگانه براى امّتم چنین است که تمام گناهانشان را پاک مى کند و تیرگى قلبشان را مى برد.))(22)

15- پاداش نماز اول وقت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت عبدالعظیم حسنى از امام یازدهم حضرت حسن عسکرى علیه السّلام روایت کرده است که حضرت فرمود:((موسى بن عمران با خداوند سخن گفت و عرض کرد: بار خدایا، جزاى کسى که نمازش را در اول وقت مى خواند چیست ؟ خداوند فرمود: خواسته هایش را بر مى آورم و بهشتم را به او مباح مى گردانم .)) (23)
آرى ، چون نمازگزار محبوب ترین کارهاى خود را نادیده مى گیرد و فریضه الهى را بر همه منافع خود مقدّم مى دارد، خداوند نیز محبوب ترین و بهترین جایگاه را که بهشت است ، براى او مباح و حلال مى گرداند و او را به بهترین نعمتهاى بهشت خویش متنعّم مى سازد.

16- نماز را بر امتحان ترجیح داد
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

آقا سیّد محسن جبل عاملى از علماى بزرگ شیعه و نواده برادر مرحوم آقا سیّد جواد صاحب مفتاح الکرامه است . ایشان در دمشق مدرسه اى تاءسیس کرده اند که دانش آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل مى کنند. حاج سیّد احمد مصطفوى که یک از تجّار قم است گفت من از خود سیّد محسن امین شنیدم که مى گفت یکى از تربیت یافتگان مدرسه ما براى تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد، از آنجا کاغذى براى من نوشت به این مضمون :
چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان مى کردند، من هم براى امتحان رفتم . مدتى نشستم تا نوبت به من رسید. بسیار طول کشید تا اینکه وقت دیر شد، دیدم اگر بنشینم نماز فوت مى شود. از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم ، آنهایى که در آنجا بودند پرسیدند کجا مى روى ، چیزى نمانده که نوبت تو برسد. گفتم من یک تکلیف دینى دارم ، وقتش مى گذرد. گفتند امتحان هم وقتش مى گذرد، اگر این جلسه برگزار شود، دیگر جلسه اى تشکیل نخواهند داد و براى خاطر تو هرگز هیئت ممتحنه جلسه خصوصى تشکیل نمى دهند. گفتم هر چه بادا باد ! من از تکلیف دینى خود صرف نظر نمى کنم . بالاخره رفتم . از قضا هیئت ممتحنه متوجه شده بودند که من به اندازه اداء یک وظیفه دینى غیبت نموده ام ، انصاف داده و اظهار کرده بودند که چون این شخص در وظیفه خود جدى است ، روانیست او را معطّل بگذاریم ، براى قدر دانى از اینکه عمل به وظیفه نموده باید جلسه اى خصوصى برایش تشکیل دهیم . این بود که جلسه دیگرى تشکیل دادند، من حاضر شدم و امتحان دادم .
آقاى سیّد محسن امین پس از نقل داستان فرمود: من در مدرسه چنین شاگردانى تربیت کرده ام که اگر به دریا بیفتند دامنشان تر نمى شود.(24)

17- توصیه على علیه السّلام به کمیل
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام به کمیل بن زیاد نخعى درباره خصوصیّات و کیفیّت اقامه نماز مى فرماید:
((اى کمیل ، شاءن و قدر و منزلت در عبادت و اطاعت خدا به این نیست که نماز بگزارى و روزه بدارى و صدقه بدهى ، بلکه شاءن و منزلت در این است که نماز را با قلب پاک بگزارى و سلیم النّفس باشى و عملى خداپسندانه را با خشوعى انجام دهى که سراپاى وجودت را فرا گیرد.(25) بنگر در آن چیزى که در آن و بر آن به نماز ایستاده اى که اگر غصبى و حرام باشد، نماز قبول نیست و فایده اى ندارد.))(26)
آرى ، نمازگزار نمى تواند اموال مردم را خائنانه تصرف کند و مالک آن شود. حتى اگر در نماز از کمترین چیزى استفاده کند که صاحب آن راضى نباشد، نمازش باطل است و باید اعاده شود. بنابراین ، نماز آدمى را از تجاوز به مال و ناموس مردم و حقوق آنها بر حذر مى دارد و آدمى را به یک زندگى صحیح و مرضىّ خداوند بزرگ موفق و پایدار مى گرداند.

18- اثر نیک نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نماز جماعت با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله برپا شده و یکى از مسلمانان مدینه نیز در آن شرکت کرده بود که در عین نماز خواندن گناه نیز مى کرد. این مطلب را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خبر دادند. آن حضرت فرمود: ((انّ صلوته تنهاه یوما)) یعنى قطعا نماز باعث مى شود که او روزى سرانجام از کارهاى ناشایست خود دست بردارد.(27)

19- سفارش امام زمان (ع ) درباره نماز صبح و مغرب
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مرحوم کلینى و شیخ طوسى و طبرسى از ((زهرى )) نقل کرده اند که گفت : مدّتهاى مدید در طلب حضرت مهدى علیه السّلام بودم و در این راه اموال فراوانى (در راه خدا) خرج کردم اما به هدف نرسیدم تا اینکه به خدمت محمّد بن عثمان(28) رسیدم و مدتى در خدمت او بودم تا روزى از او به التماس خواستم که مرا به خدمت امام زمان علیه السّلام ببرد. محمّد بن عثمان پاسخ منفى داد، ولى در مقابل تضرع بسیار من ، سرانجام لطف کرد و فرمود: ((فردا اول وقت بیا.))
فرداى آن روز، اول وقت به خدمت محمّد بن عثمان رفتم ، دیدم جوانى خوش سیما و خوشبو همراه اوست و به من اشاره کرد که این است آن کس ‍ که در طلبش هستى . به خدمت امام زمان علیه السّلام رفتم و آنچه سؤ ال داشتم ، مطرح کردم . ایشان جواب مرا فرمود تا به خانه اى رسیدیم و داخل خانه شد و دیگر حضرتش را ندیدم . در این ملاقات ، ایشان دوبار به من فرمود:
((از رحمت خدا بدور است کسى که نماز صبح را چندان به تاءخیر بیندازد تا ستاره ها دیده نشوند و نماز مغرب را بقدرى به تاءخیر بیندازد تا ستاره ها نمایان شوند.))(29)

20- لباس زیبا در نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

گویند هنگامى که امام حسن مجتبى علیه السّلام براى نماز آماده مى شد، بهترین لباسهاى خود را مى پوشید. از آن حضرت پرسیدند: ((چرا بهترین لباسهاى خود را مى پوشید؟)) امام علیه السّلام در پاسخ فرمود:
انّ اللّه جمیل و یحب الجمال ، فاتحمل لربّى و هو یقول : خذو زینتکم عند کل مسجد.(30)
همانا خداوند زیباست و زیبایى را دوست مى دارد، پس من نیز لباس زیبا براى راز و نیاز با پروردگارم مى پوشم و هم او فرمود: ((به هنگام رفتن در مسجد خود را به زینت دربرگیرید)).(31)
بر همین اصل ، طبق روایات مستحب است که انسان ، براى نماز نیکوترین جامه خود را بپوشد، خود رامعطّر کند و با رعایت نظافت و در کمال طهارت به نماز و راز و نیاز با خداى بزرگ بپردازد.

21- اهمیت نماز عصر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

در زمان رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله زنى در غیاب شوهرش زنا کرد، ولى پس از این عمل زشت ، سخت پشیمان و ناراحت شد و در حالى که بسیار پریشان بود، در یکى از کوچه هاى مدینه مى گذشت و فریاد مى زد: ((دلونى على رسول اللّه )) (مرا به سوى رسول خدا راهنمایى کنید).
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله او را دید و پرسید: ((چرا این گونه پریشان هستى و فریاد مى زنى ؟)) زن عرض کرد: ((در غیاب همسرم زنا کردم ؛ پس از مدتى صاحب فرزندى شدم ؛ بعد از تولد، او را در داخل خمره پر از سرکه گذاشتم و سپس سرکه را فروختم (مرتکب سه گناه شده ام : 1)زناکرده ام ، 2) کودک را کشته ام ، 3) سرکه آنچنانى را فروخته ام ).
((فهل لى من توبه ؟)) (آیاتوبه ام پذیرفته است ؟!)).رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((زناکرده اى ، پس باید سنگسار شوى ؛ مرتکب قتل شده اى که کیفرش دوزخ است ؛ سرکه آنچنانى را فروخته اى و در نتیجه گناه بزرگى کرده اى . اما گمانم آن است که نماز عصر را ترک کرده بودى و به خاطر ترک نماز عصر و سهل انگارى در نماز، آن گونه منحرف شده بودى که چنین گناه بزرگى را مرتکب شدى .))(32)

22- سبک شمردن نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مسعده بن صدقه گوید: شنیدم شخصى از امام صادق علیه السّلام پرسید: ((چرا شما زناکار را کافر نمى نامید ولى ترک کننده نماز را کافر مى نامید؟))
حضرت در پاسخ فرمود: ((زناکار و نظیر او، این کار را به جهت غالب شدن غریزه جنسى و شهوات انجام مى دهند، ولى تارک نماز آن را ترک نمى کند مگر به خاطر استخفاف و سبک شمردن نماز.))(33)
آرى زناکار به خاطر لذّت و کامیابى به سوى زن اجنبى مى رود، ولى کسى که نماز را ترک مى کند، در این کار لذّتى را نمى جوید بلکه مسبب ترک آن ، سبک شمردن فعل است و وقتى که استحقاف و سبک شمردن محقق شد، کفر به سراغ او خواهد آمد.

23- راز لقب ((کلیم اللّه )) براى موسى علیه السّلام
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند به حضرت موسى ابن عمران علیه السّلام وحى کرد: ((اى موسى ، آیا مى دانى که چرا تو را براى همکلامى خود برگزیدم و تو ملقب به کلیم اللّه شدى ؟))
موسى علیه السّلام عرض کرد: ((نه ، راز این مطلب را نمى دانم .))
خداوند به او وحى کرد: ((اى موسى ، من بندگانم را مورد بررسى کامل قرار دادم ، در میان آنان هیچ کس را به اندازه تو در برابر خود متواضع و فروتن نیافتم . ((یا موسى انّک اذا صلّیت وضعت خدک على التّراب )) (اى موسى ، هر گاه نماز مى گزارى ، گونه ات را روى خاک مى نهى و چهره ات را بر زمین مى گذارى ) (34)
به این ترتیب ، درمى یابیم که عالى ترین مرحله عبادت ، کوچک شدن بیشتر در برابر خداست .

24- داستان کسى که به خدمت امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه رسیده بود
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

استاد بزرگوارمان آیة اللّه حائرى (دامة برکاته ) مى فرمایند:
((از جمله قضایاى عجیبى که در زمان خود دیدم ، این بود که گفتند در قم ، مردى است به نام آقاى اشکافى و او خدمت حضرت حجت سلام اللّه علیه مى رسد.
من یک روز عصر، ظاهرا با جناب آقاى حاج شیخ عبدالوهّاب روحى که رفیق پنجاه ساله من است و جناب آقاى حاج مهدى اخوى (سلمهمااللّه تعالى عن الآفات و البلیات ) خدمت این مرد که منزل او در خیابان ایستگاه راه آهن بود، رفتیم . مردى پیر و نورانى بود و آثار حقیقت و درستى در جبهه او واضح و روشن بود و دستگاه رادیوى او هم در همان اطاق پذیرایى بود، و این دلیل بود بر اینکه این مرد هیچ اهل تظاهر و دکاندارى نیست . من داستان تشرّف را از او پرسیدم ، گفت : ((من خویى هستم . نظامى بودم و در مدرسه نظام کشور ترکیه نیز تحصیل کرده ام . مدّتها در قشون بودم . یک زمانى در تهران پاى منبر بودم ، ناطق دستورى را براى کسى که بخواهد به خدمت حضرت (عج ) برسد، ذکر کرد و من آن دستور را عمل کردم و خدمت حضرت رسیدم و حوایج خود را عرض ‍ کردم .))
پس از آنکه مرد نورانى دستور را بدون مضایقه و تردید براى ما نقل کرد، من از او دو سؤ ال کردم : یکى آنکه آیا بطور معاینه خدمت آقا رسیدى ؟ معلوم شد به طور مکاشفه مى رسیده است . سؤ ال دوم این بود که شما چه خصوصیّت اخلاقى داشتید؟ گفت : من در هیچ اوضاع و شرایط نماز خود را ترک نکردم و دیگر اینکه به احدى ظلم و ستم نکرده ام .))(35)

25- نماز صالحان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حاتم اصمّ از عابدان وارسته و مخلص بود. یکى از مسلمین بنام عصام بن یوسف نزد او آمد و از روى اعتراض به او گفت : ((تو چگونه نماز مى خوانى ؟))
حاتم گفت : ((هنگامى که وقت نماز فرا مى رسد، برمى خیزم وضوى ظاهرى و وضوى باطنى مى گیرم .))
عصام گفت : ((وضوى باطنى چگونه است ؟))
حاتم گفت : ((در وضوى ظاهر، اعضاى وضو را با آب مى شویم ، اما در وضوى باطن آن اعضاء را با هفت خصلت مى شویم : 1) توبه ، 2) پشیمانى از گناهان سابق ، 3) ترک دلبستگى به دنیا، 4) ترک تعریف و ستایش مخلوقات ، 5) ترک ریاست مادى ، 6) ترک کینه ، 7) ترک حسادت .
سپس به مسجد مى روم و آماده نماز مى شوم ، در حالى که کعبه را پیش رو مى بینم و خود را در برابر خداى بزرگ یکپارچه محتاج مى نگرم . گویى در محضر خدا هستم ، بهشت را در طرف راست و دوزخ را در طرف چپ و عزرائیل را پشت سر خود مشاهده مى کنم و گویى پاهایم روى پل صراط قرار گرفته است و این نماز، آخرین نماز من است ؛ سپس نیّت مى کنم و تکبیر پاک مى گویم و حمد و سوره را با تفکّر و تاءمّل مى خوانم ؛ آنگاه رکوع را با تواضع و خشوع انجام مى دهم ، و سپس سجده را با تضرع و زارى بجا مى آورم و تشهّد را با امید مى خوانم و سلام نماز را با اخلاص ‍ مى گویم . مدّت سى سال است که نماز من این گونه است .))
عصام به حاتم گفت : ((این گونه نماز خواندن را شخصى غیر از تو نمى تواند انجام دهد.))
سپس گریه سختى کرد و از خدا خواست که چنین حالت عبادت را به او عنایت کند.(36)

26- نماز سه مسلمان در تمام دنیا
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

صفیف کندى نقل مى کند که در دوران جاهلیّت (در آغاز بعثت ) براى خریدن لباس و عطر از براى خانواده ام به مکّه مسافرت کردم و با عبّاس ‍ بن عبدالمطلّب (عموى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ) که فروشنده کالاها و لوازم زندگى بود، ملاقات نمودم . در نزد او بودم و به خانه کعبه نگاه مى کردم ، در حالى که خورشید به وسط آسمان رسیده و ظهر بود و هوا بسیار گرم بود. ناگهان دیدم جوانى آمد و به آسمان نگاه کرد و سپس ‍ روبروى کعبه ایستاد (و مشغول نماز شد). چند لحظه بعد دیدم نوجوانى آمد و در طرف راست او ایستاد و سپس چند لحظه اى نگذشت که بانویى را دیدم آمد و پشت سر آن دو نفر به نماز ایستاد. دیدم آن جوان به رکوع و سپس به سجده رفت و آن نوجوان و زن نیز رکوع و سجده بجا آوردند. به عبّاس گفتم : ((موضوع بزرگ و عجیبى مى بینم .))
گفت : ((آرى ، امر عظیمى است . آیا مى دانى این جوان و آن نوجوان و آن زن چه کسانى هستند؟))
گفتم : ((خیر.))
گفت : ((آن جوان محمّد بن عبداللّه (صلّى اللّه علیه و آله )، این نوجوان على (علیه السّلام )، و آن زن خدیجه (سلام اللّه علیها) است . پسر برادرم محمّد (صلّى اللّه علیه و آله ) مى گوید که خداوند خالق به این روش ‍ فرمان داده است . سوگند به خدا، در همه زمین جز این سه تن در این دین (اسلام ) نیافته ام .))(37)

27- نماز اول وقت در لندن
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حدود پانزده سال پیش ، مقاله اى از استاد محمّد على حومانى خواندم که خلاصه آن ، این بود:
هنگام ظهر بود که در یکى از خیابانهاى شهر لندن به پیرمردى برخوردم که جلوى در خانه خود ایستاده بود و براى نماز ظهر اذان مى گفت . من آنجا ایستادم تا اذانش به پایان رسید، سپس گفتم : ((السّلام علیکم .))
پاسخ داد: ((و علیکم السّلام و رحمة اللّه و برکاته )) تا به آیه شریفه ((و اذا حیّتم بتحیّة ...))(38) عمل کرده باشد. سپس به من تعارف کرد و از من خواهش نمود که داخل خانه اش شوم . من داخل شدم ، دیدم او و همسرش به نماز ظهر مشغول شدند. پس از نماز ظهر، بر سر سفره نشستند و با اصرار زیاد مرا هم به خوردن غذا واداشتند. ملاحظه کردم که با گفتن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحیم )) مشغول خوردن شدند و پس از صرف غذا گفتند ((الحمدللّه ربّ العالمین )).
و یکى از اساتید دانشگاه لندن بود که بر اثر تحقیق و تتبّع و کنجکاوى هاى فراوان ، به آیین اسلام گرویده بود و امثال او در دنیاى غرب زیاد به چشم مى خورند.(39)

28- توصیه مدرس به دخترش
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

شهید آیة اللّه سیّد حسن مدرّس ، نابغه جهاد و افشاگرى بر ضّد ظلم و ستم و قهرمان شجاعت و شهامت ، در ماه رمضان 1356 هجرى قمرى در تبعیدگاه خود، کاشمر توسّط مزدوران رضاخان مسموم شد و به شهادت رسید، در حالى که حدود هفتاد سال داشت . قبر شریفش در کاشمر (از شهرهاى استان خراسان ) مزار مسلمین است . گفتنى ها و حکایات در رابطه با این مرد بزرگ بسیار است ، از جمله اینکه در پشت صفحه اوّل قرآنى که از او به یادگار مانده و در نزد نوه اش نگهدارى مى شود، به خطّ خود خطاب به دخترش چنین نوشته است .
((اى فاطمه بیگم ، تو را به سه مطلب توصیه مى کنم : 1) خواندن نماز و قرآن ، 2) دعا در حق پدر و مادرت ، 3) قناعت کردن در زندگى .))(40)

29- نماز سحرگاهان
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

سعید بن محمّد بن جنید معروف به ((ابن جنید)) از دانشمندان و عرفاى نامى قرن سوم به شمار مى آید. او استادى زبردست و عالمى ناطق بود، ولى در سلک صوفیان روزگار مى گذرانید. او در سال 297 هجرى قمرى از دنیا رفت .
یکى از علماى بزرگ آن عصر بنام جعفر خالدى مى گوید: او را در عالم خواب دیدم ، به او گفتم : ((خداوند با تو چگونه رفتار کرد؟))
پاسخ داد: ((همه این اشارات و عبارات و رسوم و علوم (صوفیانه ) که داشتم به حالم سودى نبخشید، جز چند رکعت نمازى که در سحرگاهان مى خواندم .))(41)

30- امام خمینى و نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

یکى از پزشکان قم چنین نقل مى کند:
((هنگامى که امام خمینى - قدّس سرّه - دچار ناراحتى قلبى شدند، خود را به بالین ایشان رسانده فشار خونشان را گرفتم . فشار ایشان عدد ((5)) را نشان مى داد که از نظر طبى بسیار خطرناک بود. کارهاى اولیه را انجام دادم . پس از دو ساعت که قدرى وضع بهتر شده بود ولى قاعدتا حضرت امام نبایستى حرکت مى کردند، شاهد بودم که ایشان آماده حرکت شدند. عرض کردم : ((آقاجان ، چرا برخاستید؟))
فرمودند: ((نماز!))
عرض کردم : ((آقا، شما در فقه مجتهد و من در طب . حرکت شما به فتواى طبى من حرام است . خوابیده نماز بخوانید.))
ایشان با احترام ، نماز را خوابیده بجا آوردند.(42)

31- داستانى از مرحوم ملاعبّاس تربتى
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

یکى از فرزندان مرحوم آخوند ملا محمّد کاظم خراسانى بنام حاج میرزا محمّد معروف به ((آقازاده )) مقیم مشهد بود و عالمى بسیار متعیّن و متنفّذ بود. مرحوم آقازاده که در رتق و فتق امور وارد بود، نوکران متعدّدى داشت و هر کدام براى انجام کارى تعیین شده بودند. یکى از نوکرانش ‍ مردى بود به نام حاج على اکبر که از همه مشتى تر بود و غالبا سلاح کمرى در زیر لباس داشت و محاظ آقا بود. این حاج على اکبر، براى من که حسینعلى راشد فرزند مرحوم ملا عبّاس تربتى هستم ، چنین نقل کرد:
در ایام زمستان براى سرکشى به املاک آقا به نیشابور رفته بودم . در مراجعه به مشهد، در راه بین شریف آباد و مشهد(43)، برفگیر شدیم و در قهوه خانه حوض حاج مهدى ماندیم . غیر از ما جمعى دیگر نیز به قهوه خانه پناه آورده بودند. شب فرا رسیده بود که اتومبیلى از طرف مشهد رسید و چهار نفر از جوانان پولدار و خوشگذران مشهدى که چهار خانم را با خود داشتند و نمى دانم به کجا مى خواستند بروند(؟!)، به سبب برف و تاریکى شب ناچار به همین قهوه خانه پناه آوردند. آمدن آنها در آن شب تاریک برفى در کوهستان ، بزم عشرتى مجانى براى مسافران بوجود آورد. جوانان بطریهاى مشروب و خوراکیها را چیدند و زنها بعضى به خوانندگى و بعضى به رقص پرداختند.
در گرماگرم این بساط، در قهوه خانه باز شد و مرحوم حاج آخوند(44) با سه چهار نفر که از تربت قصد رفتن به مشهد را داشتند و مرکبشان الاغ بود و از سنگینى برف و تاریکى شب امکان حرکت برایشان نبود و ناگزیر شده بودند که به قهوه خانه پناه بیاورند، وارد شدند. از صاحب قهوه خانه اجازه خواستند به آنها جایى بدهد و او گفت که سکوى آن طرف خالى است .
من (حاج على اکبر) با مشاهده این وضع هراسان شدم و گفتم نکند که از جانب حاج آخوند نسبت به اینها تعرض بشود و یا از جانب آنها به آن مرد اهانتى بشود. به همین خاطر خود را آماده کردم که اگر خواستند به حاج آخوند اهانت کنند در مقام دفاع برآیم ؛ هر چه باداباد. لکن حاج آخوند، به حالتى که نه کسى را مى بیند و نه چیزى را مى شنود به سوى آن سکو رفت و چون نماز مغرب و عشاء را نخوانده بودند از قهوه چى جهت قبله را پرسیدند. حاج آخوند به نماز ایستاد و همراهانش به وى اقتدا کردند. یکى اذان گفت و حاج آخوند اقامه گفت و وارد نماز شدند. من هم غنیمت دانستم ، وضو گرفتم و اقتدا کردم . چند نفر دیگر از مسافران نیز از بزم عشرت رو برگرداندند و به صف جماعت پیوستند. قهوه چى نیز گفت غنیمت است ، یک شب اقلا نمازى پشت سر حاج آخوند بخوانیم .
خلاصه ، وقتى از نماز فارغ شدیم ، از جوانها و خانمها خبرى و اثرى نبود. بساط خود را جمع کرده و رفته بودند و نفهمیدم در آن شب برفى به کجا رفتند.(45)
32- تسلیم شدن در برابر نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بچّه ها داشتند منطقه را پاکسازى مى کردند. صبح عملیّات (قدس پنج ) بود. نماز نخوانده بودم . رفتم و وضو گرفتم . ایستادم به نماز، کنار پاسگاه الیچ . هنوز رکعت اوّل را تمام نکرده بودم که دو نفر عراقى از توى آب بیرون آمدند. نتوانستم باقى نماز را بخوانم . حفظ جان واجب بود. با اسلحه به طرفشان رفتم . لباسهایشان خیس بود. مى لرزیدند. اسلحه نداشتند. رفتم برایشان لباس آوردم . به عربى پرسیدم : ((شما زیر آب چکار مى کردید؟))
گفتند: ((دیشب وقت عملیّات ، قایقهاى ما را عقب بردند تا نتوانیم فرار کنیم . از ترس رفتیم توى نیزارها. وقتى دیدیم دارى نگاهمان مى کنى ، از ترس خود را تسلیم کردیم .))
امّا من اصلا به نیزار نگاه نکردم ، فقط نماز مى خواندم .(46)


33- بانوى بداخلاق
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

عصر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بود. بانوى مسلمانى همواره روزه مى گرفت و به نماز اهمیت بسیار مى داد؛ حتى شب را با عبادت و مناجات بسر مى برد ولى بداخلاق بود و با زبان خود همسایگانش را مى آزرد. شخصى به محضر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آمد و عرض ‍ کرد: ((فلان بانو همواره روزه مى گیرد و شب زنده دارى مى کند، ولى بداخلاق است و با نیش زبانش همسایگان را مى آزارد.))
رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
لاخیر فیها هى من اهل النّار.
در چنین زنى خیرى نیست و او اهل دوزخ است .(47)
از این داستان استفاده مى شود که نمازخوان باید اخلاق هم داشته باشد.


34- دین بى خیر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

سال نهم هجرت ، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در مدینه بود. مردم گروه گروه به مدینه مى آمدند و در محضر آن حضرت مسلمان مى شدند. از جمله گروهى از طایفه ((ثقیف ))، ساکن طائف آمدند. پس از گفتگو، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به آنها فرمود: ((یکى از دستورهاى اسلام نماز است و باید نماز بخوانید.))
آنها گفتند: ((ما خم نمى شویم ، زیرا این کار براى ما یک نوع ننگ و عار است .))
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
((لا خیر فى دین لیس فیه رکوع و لا سجود)).
دینى را که در آن رکوع و سجود نباشد، خیرى ندارد.
به گفته بعضى از مفسّران آیه 48 سوره مرسلات در ردّ پیشنهاد آنها با این تعبیر نازل شد:
((و اذا قیل لهم ارکعوا لایرکعون )).
و چون به آنها گویند رکوع کنید، رکوع نکنند.(48)


35- عذاب قبر
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

امام صادق علیه السّلام فرمود: شخص نیکوکارى از دنیا رفت و او را به خاک سپردند. در عالم قبر (ماءموران الهى ) او را نشاندند. یکى از ماءموران به او گفت : ((ما مى خواهیم صد تازیانه از عذاب الهى را به تو بزنیم .))
مرد نیکوکار گفت : ((طاقت ندارم .))
ماءمور گفت : ((نودونه تازیانه مى زنیم .))
او جواب داد: ((طاقت ندارم .))
ماءموران الهى (به خاطر اینکه آن شخص مرد نیکوکارى بود) عدد به عدد کم کردند و او مکرّر در جواب مى گفت ((طاقت ندارم ))، تا اینکه ماءموران گفتند: ((یک تازیانه به تو مى زنیم و دیگر هیچ راهى وجود ندارد. حتما باید این یک تازیانه را بخورى .))
پرسید: ((بخاطر چه گناهى تازیانه را مى زنید؟))
ماءموران در پاسخ گفتند:
((انّک صلّیت یوما بغیر وضوء و مررت على ضعیف فلم تنصره .))
تو یک روز بدون وضو نماز خواندى و از کنار مظلوم ضعیفى گذشتى ولى او را یارى نکردى .
همان یک تازیانه را زدند، قبر او پر از آتش ‍ شد.(49)


36- تاءکید پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به شرکت در نماز جماعت
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

امام صادق علیه السّلام فرمود: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله طبق معمول براى اداء نماز صبح با جماعت وارد مسجد شد. پس از نماز، به پشت سر نگاه کرد و دید عدّه اى از مسلمین براى نماز نیامده اند. نام آنها را به زبان آورد و فرمود:((آیا این افراد در نماز شرکت کرده اند؟))
حاضران عرض کردند: ((نه .))
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((آگاه باشید بر افراد منافق . نمازى سخت تر از نماز عشاء و نماز صبح نیست . اگر آنها پاداش بسیار نماز صبح و عشاء را به جماعت در مى یافتند، گرچه چهار دست و پا (مانند راه رفتن کودکان شیرخوار) باشد، خود را به جماعت مى رساندند.))(50)


37- سفارش رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در نماز
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مردى خدمت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شرف یاب شد، عرض کرد: ((مرا به عمل نیکى سفارش ‍ فرما.))
حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((نماز را عمدا ترک نکن ، زیرا کسى که از روى عمد ترک نماز کند، ملت اسلام از چنین شخصى بیزار است .))(51)


38- عبادت این سرباز را ببینید
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله با سربازان مسلمان براى سرکوبى جمعیتى از اهل کتاب که هنوز قبول جزیه نکرده بودند، حرکت کرد. در این پیکار زنى تازه عروس اسیر شد. حضرت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله هنگام مراجعت ، شبى در بین راه خوابید و نگهبانى آن شب را به عمّار یاسر و عباد بن بشر واگذار فرمود. این دو سرباز ارجمند، یک شب نگهبانى را بین خود تقسیم کردند: نیمه اول نگهبانى نصیب عبادبن بشر گردید و در نصف آخر شب قرار شد عمّار یاسر پاسبانى کند. عمار به خواب رفت و عبادبن بشر وقت را غنیمت شمرد و به نماز مشغول شد.
از طرفى ، مرد یهودى که زنش اسیر مسلمانان شده بود در تعقیب زن خود از پى لشکر اسلام آمد و در فکر شد به هر وسیله اى که هست آسیبى به پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله برساند و زن خود را فرارى دهد. او خیال مى کرد که نگهبانان لشکر همه به خواب رفته اند، چون هیچ کس را در حال نگهبانى نمى دید. عبادبن بشر را نیز که در نماز ایستاده بود، تشخیص ‍ نمى داد که انسان است یا درخت یا حیوان . براى اینکه از طرف او نیز مطمئن شود، تیرى به جانبش پرتاب کرد. تیر بر پیکر عباد نشست ، ولى این سرباز خداپرست اهمیّتى نداد و نماز را ادامه داد. تیر دیگرى آمد و براى مرتبه دوم پیکر عباد را مجروح ساخت ، ولى او باز نمازش را قطع نکرد. تیر سوم که به بدن عباد وارد آمد، نماز خود را کوتاهتر کرد و آن را به پایان برد و عمّار یاسر را بیدار ساخت . همین که عمار بیدار شد، دید سه تیر بر بدن عباد وارد شده است . او را مورد عتاب و سرزنش قرار داد که چرا در تیر اول بیدارم نکردى ؟ گفت : ((آنوقت من در نماز، سوره کهف را شروع کرده بودم و میل نداشتم آن سوره را ناتمام بگذارم . اگر نمى ترسیدم از اینکه دشمن بر سرم بتازد و صدمه اى به پیغمبر برساند و در این نگهبانى که به من واگذار شده کوتاهى کرده باشم ، هرگز نمازم را کوتاه نمى کردم اگر چه جانم را از دست مى دادم .))(52)


39- از این جوانان ارجمند بیاموزیم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

آقا سیّد محسن جبل عاملى از علماى بزرگ شیعه و نواده برادر مرحوم آقا سیّد جواد، صاحب مفتاح الکرامه است . ایشان در دمشق ، مدرسه اى تاءسیس کرده که دانش آموزان شیعه در آن مدرسه تحت نظر آن جناب تحصیل مى کنند.
حاج سیّد احمد مصطفوى که یکى از تجّار قم است ، گفت : من از خود سیّد محسن امین شنیدم که مى گفت یکى از تربیت یافتگان مدرسه ما براى تحصیل علم به آمریکا مسافرت کرد. از آنجا نامه اى براى من نوشت به این مضمون که :
((چند روز پیش شاگردان مدرسه ما را امتحان مى کردند، من هم براى امتحان رفتم . مدتى نشستم تا نوبت به من برسد. خیلى طول کشید. دیدم اگر بنشینم ، نمازم فوت مى شود. از جا حرکت کردم که بروم نماز بخوانم ، آنهایى که در آنجا بودند پرسیدند: ((کجا مى روى ؟ چیزى نمانده است که نوبت تو بشود.)) گفتم : ((من یک تکلیف دینى دارم که دارد وقتش ‍ مى گذرد.)) گفتند: ((امتحان هم وقتش مى گذرد. اگر این جلسه برگزار شود دیگر جلسه اى تشکیل نخواهند داد و به خاطر تو هیئت ممتحنه هرگز جلسه خصوصى تشکیل نمى دهد.))گفتم : ((هرچه باداباد! من از تکلیف دینى خود صرف نظر نمى کنم )) بالاخره رفتم . از قضا هیئت ممتحنه متوجّه شده بودند که من به اندازه اداء یک وظیفه دینى غیبت کرده ام . انصاف داده و اظهار کرده بودند که چون این شخص در وظیفه خود جدى است ، روانیست که او را معطّل بگذاریم . براى قدردانى از اینکه عمل به وظیفه کرده است باید جلسه اى خصوصى برایش تشکیل دهیم . این بود که جلسه دیگرى تشکیل دادند. من حاضر شدم و امتحان دادم ))
آقا سیّد محسن امین پس از نقل داستان ، فرمود: من در مدرسه چنین شاگردانى تربیت کرده ام که اگر به دریا بیفتند، دامنشان تر نمى شود.(53)


40- چگونه نماز بخوانیم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

حماد بن عیسى گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم ، به من فرمود: ((آیا مى توانى نماز را خوب بخوانى ؟)) عرض کردم : ((چگونه نمى توانم و حال آنکه کتاب ((حریز)) را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم .))
حضرت فرمود: ((براى تو ضرر ندارد، برخیز و نمازى بخوان تا من ببینم که چگونه مى خوانى .))
حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جاى آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: ((نماز را خوب نخواندى . واقعا چقدر زشت است براى مردى که شصت هفتاد سال از عمرش مى گذرد و حال آنکه نمى تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند.))
من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم . عرض کردم : ((فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید.))
پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهاى خود را آزاد گذاردند و انگشتهاى دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهاى پاى خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: ((اللّه البر)) و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامى و خوبى ) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالى که ایستاده بودند گفتند: ((اللّه اکبر)) و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طورى مساوى شد که قطره آبى بر آن مى گذاشتند، به هیچ طرفى نمى ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامى گفتند:((سبحان ربّى العظیم و بحمده )) بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: ((سمع اللّه لمن حمده )) و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: ((اللّه اکبر)) و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: ((سبحان ربّى الاعلى و بحمده )). اعضاى بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانى و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینى باشد. بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روى زمین واجب است که پیشانى و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینى بر زمین سنت (مستحب ) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است :
و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا
و مسجدها از آن خداست و با وجود خداى یکتا کسى را به خدایى مخوانید.
پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتى نشستند گفتند: ((اللّه اکبر)) و به ران چپ نشسته ، پشت پاى راست را بر کف پاى چپ گذاردند و گفتند ((استغفر اللّه ربّى و اتوب الیه )) و دوباره در حالى که نشسته بودند. گفتند: ((اللّه اکبر)) و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضاى بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ((اى حماد، این چنین نماز بخوان ))(54)
1- سفینة البحار،ج 2 ص 43.
2- صلوة الخاشعین آیة اللّه دستغیب ، ص 59.
3- سیماى فرزانگان ، ص 159.
4- همان ماءحذ، ص 170.
5- بحارالانوار، ج 83، ص 21.
6- هود / 114.
7-تفسیر منهاج الصادقین ، ج 4، ص 462.
8-نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ص 138.
9-لثالى الاخبار، ج 4، ص 205.
10-نماز از دیدگاه قرآن و حدیث ، ص 154.
11- کنیه ابوبصیر.
12-بحارالانوار، ج 82، ص 236.
13- واقع در ضلع شمالى غربى شهر قم که راه آن کنار پل قدیمى مى گذرد.
14- آثار الحجة ، ص 146.
15- الغدیر، ج 4، صص 116 و 160.
16- تفسیر ابوالفتح رازى ، ج 8، ص 123.
17- نساء / 48.
18- نساء/ 110.
19- زمره / 53.
20- آل عمران / 135.
21- هود / 114.
22- بحارالانوار، ج 82، ص /220.
23- همان ماءخذ، ص 204.
24- الکلام یجز الکلام ، ج 2، ص 35.
25- یعنى صِرف نماز و روزه نیست بلکه عمل ، نیت پاک مى خواهد.
26- تحف العقول .
27- داستانهاى صاحبدلان ، ج 2، ص 220.
28- دومین نایب خاص امام زمان عجل الله تعالى فرجه در غیبت صغرى . او به سال 305 هجرى قمرى از دنیا رفت .
29- داستانهاى صاحبدلان ، ج 1، ص 131.
30- اعراف /31.
31- وسائل الشیعه ، ج 3، قسمت احکام ملابس .
32-داستان دوستان ، ج 1، ص 56.
33-اصول کافى ، ج 2، باب الکفر، حدیث 9.
34- همان ماءخذ، ص 123، باب التواضع .
35- عنایت حضرت مهدى موعود (عج ) به علما و مراجع تقلید، ص 114.
36- داستان دوستان ، ج 3، ص 210.
37- تاریخ طبرى ، ج 2، ص 56.
38- نساء /86.
39- راه تکامل ، ج 1،ص 190.
40- داستان دوستان ، ج 4، ص 85.
41- الکنى والالقاب ، ج 2، ص 158.
42- داستان دوستان ، ج 5، ص 166.
43- در آن زمان راه مشهد به نیشابور یا تربت حیدرّیه از شریف آباد مى گذشت و به شاه تقى مى رسید و از راهى که در این زمان چند فرسنگ کوتاهتر بود، لکن از ((کال طرق ))به آن طرف کوهستانى بود و در زمستان به علت بارش برف ، رفت و آمد به سختى انجام مى گرفت .
44- منظور مرحوم حاج عبّاس تربتى است .
45- فضیلتهاى فراموش شده ، ص 127.
46- غلامرضا لطفى ، مسؤ ول گردان در هورالعظیم از میبد یزد، مقاله در روزنامه اطلاعات مهر 72.
47- بحارالانوار، ج 71، ص 394.
48- داستان دوستان ، ج 1، ص 270.
49- ثواب الاعمال ، ج 2، ص 506.
50-وسائل الشیعه ، ج 5، ص 378.
51- پند تاریخ ، ج 2، ص 13 به نقل از وافى .
52- سفینة البحار، ج 2، ص 145.
53-پند تاریخ ، ج 5، ص 226.
54-واعظ خانواده ، ص 52 به نقل از کافى ، کتاب الصلوة
منبع: http://www.ghadeer.org/hekayat/40_namaz/FEHREST.HTM

mbokh.blog.ir


:: برچسب‌ها: روایت ,
:: بازدید از این مطلب : 140
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

نماز ستون خيمه دين است و امام صادق (ع) نماز را مرز ايمان و كفر دانسته است. بنابر اين، اگر كسي بخواهد خيمه ايي به نام دين را برپا كند، بايد همواره در انديشه تيرك اصلي و ستوني باشد كه دين بدان استوار مي گردد. هرچند كه اين ستون خود به پاي بستي استوار چون ولايت بسته است و قيام ستون نمازبه ولايتمداري مي باشد، ولي از همين ارتباط استوار و محكم ولايت و نماز مي توان دريافت كه چگونه نمازگزاردن و اقامه آن، مي تواند به عنوان نماد ولايتمداري مومن مطرح شود. به سخن ديگر، نمازگزاري، نمايش تمام و كامل از ولايت مداري بشر است از همين جا ارتباط تنگاتنگ ميان قرآن ناطق با قرآن صامت، ثقل اكبر با ثقل اصغر، عترت و اسلام، اهل بيت عصمت و طهارت (ع) با قرآن شناخته مي شود، به گونه اي كه هرگز از هم جدايي ندارند و مومن را تا رسيدن به مقصد دركنار حوض كوثر همراهي مي كنند. امام صادق (ع) درمقام تبيين كننده محكمات ومتشابهات قرآن، مفسر جامع و كامل آيات الهي، قرآن ناطق، امام و پيشواي انس وجان، ولي الله اعظم الهي، همواره بر آن بود تا در مقام راهنمايي بشر، هدايت واقعي را در دست بگيرد و تا آن جا كه ظرفيت اجازه مي داد، حق را آشكار و باطل را رسوا سازد و حقيقت را به مردم بنماياند. از اين رو درمدت كوتاه عمر خويش، فضاي جهان را چنان به انوار علم وايمان خويش روشن ساخت كه همگان حتي رهبران فقاهت اهل سنت از شمع وجودش بهره بردند.
نويسنده دراين مطلب بر آن است تا با مراجعه به سيره و سنت آن حضرت (ع) ديدگاه ايشان را درباره اصلي ترين فروع اسلام يعني نماز و ارزش و جايگاه آن و آثار سبك شماري نماز تشريح كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

ارزش و اهميت نماز دركلام امام صادق (ع)

نماز درآموزه هاي قرآن، يكي از اصلي ترين واجبات به شمار مي رود؛ زيرا مهم ترين عبادت و نماد زيباترين پرستش و ستايش پروردگار و بهترين نيايش به درگاه الهي است.
نماز نماد ظاهري ايمان و عملي صالح است كه شخص تنها آن را به جهت تعظيم و اطاعت امر الهي و تكريم وي به جا مي آورد؛ زيرا خداوند هيچ نيازي به نماز بشر ندارد، بلكه اين بشر است كه براي دست يابي به كمالات وجودي از راه تقرب الهي به نماز نياز دارد.
خداوند در آياتي به نياز انسان به نماز توجه داده است و معلوم نموده كه انسان براي اموري ازجمله استعانت از خداوند درحل مشكلات و گرفتاري هاي مادي و معنوي دنيوي و اخروي (بقره، آيات 45و 153)، بازدارندگي از فرو رفتن درپلشتي ها و زشتي ها چون فحشاء و منكرات و عامل محافظت و ايجاد تقوا در انسان و كمك به رشد و بالندگي (عنكبوت، آيه 45)، سپاسگزاري و شكر نعمت در راستاي افزايش عنايت و توجه و فضل الهي نسبت به خود(ابراهيم، آيه 7 و قريش، آيات 3و 4) تقرب و انس با خداوند و بهره مندي از مواهب اين انس چون آرامش و آسايش جاودانه و سرور و شادي باطني دردنيا و آخرت (طه، آيه 14و آيه آخر سوره علق) به نماز متوسل مي شود تا از اين امور بهره مند شود.
بنابراين، مي توان گفت كه نماز مانند حب اهل بيت(ع) و ولايت ايشان، سود و بهره آن به خود نمازگزار و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارت(ع) مي رسد. به اين معنا كه اگر خداوند مي فرمايد اهل بيت(ع) را دوست بداريد و اين اجر و مزد رسالت است: قل لااسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي». (شوري، آيه 32) در حقيقت اين اجر و مزد رسالت به پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) نمي رسد، بلكه به خود دوستداران و محبان اهل بيت(ع) بازمي گردد: ما سألتكم من اجرا فهو لكم ان اجري الا علي الله (سباء، آيه 74). بنابراين پيامبر(ص) چنان كه بارها و بارها گفته است، اصولا هيچ مزد و اجري براي رسالت خود از مردم نمي خواهد: «ما اسالكم عليه من اجرا الا من شاء ان يتخذ الي ربه سبيلا»؛ «من از شما اجري نمي خواهم مگر كسي را كه به سوي پروردگار خود راهي اتخاذ كند. (فرقان، آيه 75) و آن چه به ظاهر به عنوان مزد رسالت مطرح شده است، مزد رسالت نيست، بلكه عنايت و فضلي از سوي خدا و پيامبر(ص) به مردم است تا اين گونه از محبت اهل بيت(ع) براي قرب الهي و عنايات او بهره مند شوند. از اين رو در آيه 74 سوره سبا در ادامه آمده كه اجر خود را تنها از خدا مي خواهم و بر خداست تا آن مزد رسالت را بپردازد.
به هر حال، همان گونه كه محبت به اهل بيت(ع) به ظاهر مزد رسالت دانسته شده، ولي در حقيقت اين محبان هستند كه سود مي برند، هم چنين نزديكي و قرب به خداوند براي سود و بهره اي است كه به شخص مي رسد و خداوند از ايمان و كفر مردم هيچ سود و زياني نمي برد. بنابراين نمازگزاردن و نگزاردن بشر هيچ سود و زياني به خداوند نمي رساند، بلكه سود و زيانش به خود مردم مي رسد.
امام صادق(ع) درباره ارزش و اهميت نماز از پيامبر(ص) روايت مي كند كه: مردي نزد پيامبر آمد و گفت: اي پيامبر خدا! مرا سفارش كن! پيامبر(ص) به وي فرمود: نماز را از روي عمد وامگذار كه هر كس آن را از روي قصد ترك كند، دين اسلام از او وا رهيده است.
آن حضرت هم چنين در پاسخ به پرسش كسي كه از وي درباره گناهان كبيره پرسيده بود، فرمود: ترك كردن نماز از روي عمد يا هر آنچه خداي جل جلاله واجب كرده است، از گناهان كبيره است؛ زيرا پيامبر خدا فرمود: هر كس نماز را از روي قصد ترك كند، از پيمان خداوند جل جلاله و پيمان پيامبرش، بيرون رفته است.
بنابراين، نماز خواندن براساس تفسير امام صادق(ع)، عين اسلام و ايمان است و ترك آن عين كفر است، زيرا كسي كه از پيمان خدا و پيامبرش(ص) بيرون رفته ديگر مسلمان نيست.
آن حضرت هم چنين در تبيين اين معنا در پاسخ به اين پرسش كه: چگونه زناكار را كافر نمي ناميد و ترك كننده نماز را كافر مي ناميد و دليل آن چيست؟ فرمود: چون زناكار و مانند آن، به جهت غلبه شهوت، آن را انجام مي دهد و ترك كننده نماز فقط از روي سبك شمردن و استخفاف، آن را ترك مي كند.

آثار سبك شماري نماز در كلام صادق آل محمد(ص)

چنان كه گفته شد نماز، ستون دين است لذا آن را مرز ميان كفر و ايمان شمرده اند. برخي از مردم اصولا نماز به جا نمي آورند و از اسلام فقط نام آن را يدك مي كشند. اما برخي ديگر هر چند كه نماز مي خوانند ولي آن را سبك مي شمارند و حق آن را به تمام و كمال ادا نمي كنند. از پـيامبر (ص) روايت شده كه فرمود:ليس مني من استخف بصلاته؛ هر كس نماز را سبك شمارد از من نيست. (فروع كافي، كليني، ج2ص 269).
درارزش و جايگاه بلند نماز از ديدگاه اهل بيت (ع) همين اندازه كفايت مي كند كه همه ايشان بي استثناء هنگامي كه به نماز مي ايستادند، لرزه بر اندامشان مي افتاد و رخسارشان به زردي مي گراييد. درحالات امام سجاد (ع) آمده است كه وي اين گونه بود. روزي امام باقر(ع) نزد پدر رفت و او را درنماز، به حالتي عجيب مشاهده كرد.حالتي كه كسي را ياراي رسيدن به مرتبه آن نبود. رخسار امام (ع) از شدت شب زنده داري زرد شده بود و چشمانش ازگريه بسيار سرخ. دراثر سجده هاي طولاني، پيشاني مباركش پينه بسته و بيني ايشان زخم شده و ساق پاها به كلي از كار افتاده بود. امام باقر(ع) گويند: وقتي پدرم را بدين حالت ديدم، نتوانستم تحمل كنم و گريستم.
درباره امام حسن مجتبي (ع) روايت است كه آن حضرت هنگام وضو گرفتن بدنش مي لرزيد، و چهره اش زرد مي شد، از او درباره راز اين امر سؤال شد، فرمود:«حق علي كل من وقف بين يدي رب العرش ان يصفر لونه و ترتعد مفاصله؛ برهركسي كه درپيشگاه خداوند مي ايستد لازم است كه ]از عظمت الهي[رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد» (بحارالانوار، مجلسي، ج 43، ص 339) درجايي ديگر آمده است: و اذا قام في صلاته ترتعد فرائصه بين يدي ربه عزوجل؛ و هرگاه براي نماز مي ايستاد، بند بند وجود او در مقابل خدايش مي لرزيد. (همان، ج 43، ص331، روايت1).
درحالات امام صادق (ع) بسيار از سنت و سيره ايشان درباره نماز گفته شده كه شايد يكي از مهم ترين احاديث دراين زمينه حديثي است كه همسر امام صادق (ع) نقل مي كند. اين حديث از آن رو اهميت دارد كه امام درهنگام مرگ و در آخرين لحظات و به مساله نماز مي پردازد تا نشان دهد كه نماز از چه جايگاه و اهميتي برخوردار است و سبك شماري آن موجب مي شود تا انسان از شفاعت اهل بيت(ع) محروم بماند.
ابوبصير مي گويد: روزي بر ام حميده همسر امام جعفر صادق(ع) وارد شدم تا او را در رحلت امام (ع) تسليت بگويم. او گريست و من به گريه اش گريستم. آن گاه فرمود:«اي ابا محمد! اگر امام صادق (ع) را به هنگام وفات مي ديدي چيز عجيبي مشاهده مي كردي.
حضرت چشمان مبارك را گشود و فرمود:«با هر كه قرابت و بستگي دارم، به نزد من گرد آوريد». ما هيچ كس را فروگذار نكرده و همگان را حاضر ساختيم، امام (ع) به آنان نگريست و فرمود:«ان شفاعتنا لاتنال مستخقا بالصلاه » «بدرستي كه شفاعت ما به كسي نمي رسد كه نماز را سبك بشمارد». (سفينه البحار، جلد2، ص 19و نيز الكافي، ج3 ،ص 270).
شفاعت يكي از مهم ترين ابزارهاي بشر براي رسيدن به جايگاه قرب الهي است؛ زيرا هر انساني به اسبابي دچار خطا و گناه و اشتباه مي شود و انسان تنها با جست وجوي ابزار و اسباب مناسب مي تواند به سمت مقام قرب و قدس برود. از مهم ترين اسباب و وسايل تقرب، شفاعت اهل بيت(ع) به ويژه پيامبر (ص) است؛ زيرا نماز آدمي هر چند كامل باشد ولي هرگز كسي نمي تواند حق نماز را به جا آورد چنان كه حق تقواي الهي را به تمام و كمال نمي تواند به جا آورد. براين اساس اگر كسي بخواهد به مقام قرب برسد بايد از مقام شفاعت بهره گيرد. با اين همه دست يابي به مقام شفاعت و بهره مندي از آن نيز نيازمند ابزارها و وسايلي است كه يكي از مهم ترين آن ها سبك نشمردن نماز است.
بسياري از مردم با آن كه اهل نماز هستند ولي آن را با كسالت به جا مي آورند و درانجام به موقع نماز و در اول وقت تنبلي روا مي دارند. در سر نماز به هر كاري و فكري مشغول مي باشند و خسته دلان نماز مي خوانند و شاداب به نماز نمي ايستند. از اين رو خداوند از نمازگزاراني سخن به ميان مي آورد كه در نماز خويش «تساهل» دارند. «فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون»؛ «واي به حال نماز گزاران، نمازگزاراني كه نماز را سبك مي شمارند». (سوره ماعون، آيه 4 و 5)

مصاديق ساهون

به باور «ابن عباس» منظور از اين گروه، آن كساني هستند كه نمازشان را از هنگامه مقرري كه بايد خوانده شود به تأخير مي اندازند. از اميرمؤمنان آورده اند كه منظور منافقانند، چراكه اين گروه نه به هنگام خواندن نماز اميد پاداشي دارند و نه وقتي نمي خوانند از كيفر آن مي ترسند؛ آنان هستند كه در نماز غفلت مي ورزند تا وقت مقرر آن بگذرد. اين گروه هنگامي كه با خوبان و نيكان روزگار باشند، از روي رياكاري و سوداگري، نماز را بهنگام مي خوانند، اما آن گاه كه با هم انديشان خود و يا تنها باشند نمي خوانند. (مجمع البيان، ذيل آيه)
يكي از ياران امام صادق(ع) آورده است كه از آن حضرت از آيه موردبحث پرسيدم، كه آيا منظور وسوسه شيطان است؟ سألته عن قوله: الذين هم عن صلوتهم ساهون. فرمود: نه، هركسي ممكن است ناخواسته دستخوش غفلت شود، آيه چنين كسي را نمي گويد؛ بلكه «ساهون» آن كساني هستند كه خواندن نماز را از هنگامه مقرر آن به تأخير مي افكنند تا وقت آن بگذرد. فقال: لا، كل احد يصيبه هذا، ولكن ان يغفلها ويدع أن يصلي في اول وقتها. در بيان ديگري آورده اند كه در تفسير آيه مورد بحث فرمود: هو الترك لها و التواني عنها. منظور آيه، نخواندن نماز و سستي ورزيدن در انجام آن است. (همان پيشين)
علامه طباطبايي مي نويسد: ساهون يعني آنهايي كه از نمازشان غافلند و اهتمامي به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باكي ندارند؛ چه اين كه به كلي فوت شود و چه اين كه بعضي از اوقات فوت گردد، و چه اين كه وقت فضيلتش از دست برود و چه اين كه اركان و شرايطش و احكام و مسائلش را ندانسته نمازي باطل بخوانند. در آيه شريفه تكذيب گر روز جزا به چنين نمازگزاراني تطبيق شده، چون حرف «فاء» كه برسر جمله آمده مي فهماند جمله مزبور نتيجه تكذيب روز جزا است و مي رساند چنين نمازگزاراني خالي ازنفاق نيستند، چون تكذيب روز جزا تنها به اين نيست كه به كلي آن را منكر شود، كسي هم كه تظاهر به ايمان مي كند و نماز مسلمانان را مي خواند، اما طوري مي خواند كه عملاً نشان مي دهد باكي از روز جزا ندارد، او نيز روز جزا را تكذيب كرده. «الذين هم يراون» كساني كه عبادت را در انظار مردم انجام مي دهند، (و يا در انظار، بهتر و غليظ تر انجام مي دهند)، اينگونه افراد شكارچياني هستند كه با زبان شكار حرف مي زنند، تا شكار بدامشان بيفتد، (در بين مسلمانان خود را مسلمان تر از آنان جلوه مي دهند، و معلوم است اگر در بين اهل ملتي ديگر قرار بگيرند چهره آن مردم را به خود مي گيرند). (الميزان، علامه طباطبايي، ذيل آيه)
امام صادق(ع) در ذيل اين آيه فرمود: منظور تأخير نماز از اول وقت و بدون عذر است. (تفسير قمي، ج 2، ص 444.)
بنابراين كساني كه اين گونه با نماز عمل مي كنند و آن را سبك مي شمارند و استخاف در حق آن روا مي دارند، بايد خود را از شفاعت اهل بيت(ع) محروم بدانند. اين درحالي است كه شفاعت ايشان در دنيا به معناي دست يابي به كمالات الهي و فعليت يابي اسماي الهي در جان و ذات آدمي و در آخرت به معناي بهره مندي از بهشت و مواهب قرب الهي در جنت صفات و ذات است.
از نظر امام صادق(ع) استخفاف و سبك شماري نماز، در حكم گناهي است كه شخص را از شفاعت اهل بيت(ع) محروم مي سازد. بنابراين نماز نخواندن و ترك آن خود گناهي بزرگ است، نمازخواندن و در عين حال ترك آن را خفيف و سبك شمردن و بي اهميت تلقي كردن آن، خود گناه ديگري است كه از مهمترين آثار آن دوري از شفاعت اهل بيت(ع) است. استاد قرائتي در درس هايي از قرآن براي استخفاف و سبك شماري نماز به 02 مورد اشاره كرده كه آنها مصاديق سبك شماري است.
بسياري از گرفتاري هاي دنيا و آخرت ما به سبب همين سبك شماري نسبت به نماز است. فاطمه زهرا(س) جده بزرگوار امام صادق(ع) نيز در سخني به تاثيرات سوء استخفاف نماز در زندگي بشر در دنيا و آخرت اشاره مي كند كه نقل آن در اينجا مي تواند براي بيان جايگاه و اهميت نماز مفيد و سازنده باشد.

51 بلاي سبك شمردن نماز

فاطمه زهرا(س) از پدر بزرگوارش پرسيد: پدرجان! سزاي مردان و زناني كه نماز خودرا سبك شمارند چيست؟
رسول خدا(ص) فرمود: اي فاطمه! هر مرد و زني كه نماز خود را سبك شمارد خداوند او را به پانزده خصلت دچار مي كند. شش خصلت از اين گرفتاري ها دردنيا و سه مورد در هنگام مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قيامت زماني كه از قبر خارج مي شود.
اما آن شش خصلت و بلايي كه در دنيا دامن گيرش مي شود:
1. خداوند عمرش را بي بركت مي كند
2-بركت از روزي اش برمي دارد 3-سيماي صالحين را از چهره اش محو مي كند 4- دربرابر كارهايش پاداشي به او نمي دهد 5- دعايش به آسمان بالا نمي رود و اجابت نمي شود 6-از دعاي صالحان بهره مند نمي شود.
اما آن سه بلا و خصلت هايي كه هنگام مرگ گرفتارش خواهدشد: 1 -خوار و ذليل مي ميرد
2- گرسنه جان مي دهد 3- تشنه از دنيا خواهد رفت اگرچه آب همه نهرهاي دنيا را به او بدهند ولي سيراب نشود.
اما آن سه بلايي كه در قبر دامنگيرش مي شود: 1-خداوند فرشته اي را بر او مي گمارد كه هميشه او را در قبر زجر و آزار دهد 2- قبر را بر او تنگ مي كند 3- ظلمت و تاريكي قبرش را فرامي گيرد.
اما آن سه بلايي كه در روز قيامت گرفتار خواهدشد: 1- خداوند فرشته اي بر او مي گمارد كه او را در برابر چشمان مردم به صورت، روي زمين مي كشند 2- حساب او را سخت مي گيرند 3- خدا به نظر لطف به او نمي نگرد و او را پاك نمي سازد و عذابي دردناك خواهد داشت (سفينه البحار، ج2، ص44)

 

 

منبع : http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,9426



:: برچسب‌ها: آثار نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 127
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

نماز امیرالمؤمنین علی(ع)

 

(انسان با خواندن آن از گناهان مانند روزی که از مادر متولد شده است پاک می‌شود). از حضرت‌صادق(ع) روایت کرده‌اند که فرمود:

هر کس از شما چهاررکعت نماز امیرالمؤمنین(ع) را بجا آورد از گناهان بیرون آید مانند روزی که از مادر متّولد شده باشد و حاجتهای او برآورده شود .

 

و آن نماز چهاررکعتی است که به صورت دورکعت دورکعت خوانده می‌شود به این ترتیب که در هر رکعت بعد از حمد پنجاه‌مرتبه سوره قل‌هواللّه‌احد را بخواند که جمعاً در چهاررکعت دویست مرتبه می‌شود و خواندن این چهاررکعت نماز در شب و روز جمعه وارد شده و اگر بعد از نماز بگوید:


اَللِّهُمَ صَلِّ عَلَی النِّبِیِّ وَ لِلِه وارد شده که گناهان گذشته و آینده او آمرزیده شود و چنان باشد که دوازده مرتبه قرآن را ختم کرده باشد و حق‌تعالی گرسنگی و تشنگی قیامت را از او دفع کند.

منبع:گنجهای معنوی



:: برچسب‌ها: آثار نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 110
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 اسفند 1395 | نظرات ()