نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

عصر غربت لاله هاست ، اینجا كسی دیگر از شهیدان نمی گوید

از آنان كه تلاطمی هستند در این دنیای سرد و سكوت

ما بعد از شما هیچ نكردیم ، چفیه هایتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها كردیم پلاكهایتان ،كه تا دیروز نشانی از شما بود، امروز گمنام مانده است . كسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود ودیگر كسی نیست كه در وصف گلهای لاله شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید چرا آلاله آنقدر سرخ است. چرا كسی نپرسید مزار باكری كجاست ؟؟؟چرا وقتی گفتیم : یك گردان كه همگی سربند یا حسین ( ع ) بسته بودند شهید شدند كسی تعجب نكرد چرا وقتی گفتند : تنی معبر عبور دیگران از میدان مین شد شانه ای نلرزید

چرا نمی دانیم شیمایی چیست و زخم شیمیایی چقدر دردناك است و چطورمی شود یك عمر با درد زیست

نمی دانم كه چرا كسی نپرسید چگونه خدا خرمشهر را آزاد كرد !!!!

ای شیهدان ما بعد از شما هیچ نكردیم

آن ندای یاحسین ( ع ) كه ما را به كربلا نزدیك و نزدیكتر می كرد دیگر بگوش نمی رسد .یادتان هست كه گفتید سرخی خونمان را به سیاهی چادرتان به امانت می دهیم .ما امانت دار خوبی نبودیم و خونتان را فرش راه رهگذاران كردیم .

یادتان هست هنگامی كه گفتید :

رفتیم تا آسمانی شویم و شما بمانید و بگویید كه بر یاران خمینی ( ره ) چه گذشت

آری بسیجیان و شهیدان زنده امروز ما می دانیم كه از آن روزی كه تمام شهیدان را بدرقه كردید و برگشتید دلهایتان را در سنگرها جا گذاشتید می دانم كه هنوز هم دلهایتان هوای خاكریزهای جنوب را می كند و می دانم كه دیگر كسی از بسیج نمی گوید.

ولی بدانید كه تا شما هستید ما می توانیم از همت بشنویم و از خاطرات حسین خرازی لذت ببریم

تا شما هستید میدانم كه رهبر تنها نیست و تا شما هستید تنها عشق تنها میاندار این عرصه است .............

ما ماندیم تا امروز از آنان بگوییم

و فریاد برآوریم «‌ ما از این گردنه آسان نگذشتیم ای قوم »ما ماندیم كه نه یك هفته بلكه سالهای سال از آنان بگوییم .

چرا كه خون آنان است كه می تپد و یادمان نرود كه اگر امروز در آسایش زندگی می كنیم مدیون آنانیم .

مدیون حماسه هایی كه آنان آفریدند .یادمان نرود كه ما هنوز باید جواب بدهیم كه :

بعد از شهدا چه كردیم . بعد از شهدا چه كردیم ...................



:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 شهید علم الهدی 
سید حسین علم الهدی
تولد: 1337، اهواز
سمت: فرمانده سپاه هویزه
شهادت: 16/10/1359، دشت هویزه

من در سنگر هستم. در اوج تنهایی، سلاح بر دوش دارم. «كرخه» از كنارم میگذرد. در دو كیلومتری، دشمن مستقر است . تا كنون دوبار بلاد مسلمین را مورد تجاوز قرار داده و اكنون چندین كیلومتر در خاك اسلام وارد شده است و ناجوان مردانه شهرها را میكوبد و نابود میكند. صدای رگبار و خمپاره همیشه در گوش است
مردم روستاها و شهرها آواره و سرگردان شدهاند. كودكان گرسنه و لرزان، در آغوش مادران ترسان، بسیار به چشم میخورند
زمان میگذرد و عبور زمان در كنار برادران خاطره میسازد
اعمال متهورانه و بیباكانه بچهها حماسه میآفریند
منصور در كنار اصغر شهید شد و اصغر شاهد شهادت او بود
اصغر در كناررضا شهید شد و رضا شاهد شهادت او بود
... 
و اما رضا در تنهایی شهید شد
راستی شهدا همه با هم بودند و چه جمع باصفایی. در شهادت «منصور». در مسجد، «اصغر شهید» برای مردم از «منصور» حرف زد. وقتی كه خواستیم خانه «اسكندری شهید» برویم. «اصغر شهید» شعار «ما تشنه هستیم بهر شهادت» را سرود. .. وقتی «منصور» گریه كرد و «صادق» برای آنها نوحه میخواند و صدای دلنشین و پرجذبهاش مرا به گریه میاندازد
... 
شاید طبیعت جای دجله و فرات را با كرخه و كارون تعویض كرده است
تنهایی چیست؟
زمان 
عاشورا.



:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 48
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

  در زندگی همه ی ما

روز هایی وجود دارد

که کمبود چیزی را

در زندگیمان احساس میکنیم

غمگین هستیم و دل مرده

علتش هم مشخص نیست

فقط میدانیم

که چیزی را در زندگیمان کم داریم

احساس میکنیم متعلق به

زمین ادمیان نیستیم

و هیچ یک نمیتوانند حال بد تو را درک کنند

...............................................

خلوت با خدا



:: برچسب‌ها: شهدا ,
:: بازدید از این مطلب : 51
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 2 ارديبهشت 1397 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 46 صفحه بعد