علىاحمد پناهى1
چكيده
پژوهش حاضر با هدف بررسى رابطه تقيّد به نماز و آرامش روان در دانشآموزان دبيرستانى شهرستان قم انجام شده است.
براى انجام اين پژوهش، 604 نفر از دانشآموزان شهرستان قم در مقطع دبيرستان از مناطق چهارگانه قم به طور تصادفى انتخاب شدند.
پس از اجراى دو پرسشنامه (پرسشنامه تقيّد به نماز و پرسشنامه اضطراب اشپيل برگر) دادههاى بهدست آمده با استفاده از فنون آمارى مربوطه تجزيه و تحليل شد و نتايج زير بهدست آمد:
- 1. بين تقيد به نماز و سطح اضطراب دانشآموزان، رابطه معنادار وجود دارد و هر قدر تقيّد دانشآموزان به نماز بيشتر باشد، از آرامش روانى بيشترى برخوردار مىشوند.
- 2. تقيّد دانشآموزان دختر به نماز بيشتر از دانشآموزان پسر است.
- 3. رابطه تقيّد به نماز و اضطراب حالت، بيشتر از رابطه تقيّد به نماز و اضطراب صفت است؛ يعنى نقش تقيد به نماز در كاهش اضطراب حالت بيشتر است.
كليد واژهها: تقيّد به نماز، آرامش روان، اضطراب حالت، اضطراب صفت.
مقدمه
بىترديد، انسان در حيات اجتماعى خويش از عوامل متعددى تأثير مىپذيرد و خود نيز در يك تعامل پيوسته با آنها بر محيط پيرامون خويش اثر مىگذارد؛ به گونهاى كه در درياى موّاج محيط، گاهى به تلاطم مىافتد و تحت تأثير موجهاى سنگين قرار مىگيرد؛ حركت مىكند و گاهى از حركت باز مىايستد؛ گاه نظاره مىكند، به عقب برمىگردد يا به جلو مىرود؛ گاهى نگران و ملول است و آرامش قلبى ندارد و به آينده اميدوار نيست. گاهى نيز نورانى و با نشاط است و با اطمينان خاطر، وظايف انسانى خود را انجام مىدهد.
انسانها به طور طبيعى، افزون بر تأثيرپذيرىهاى پيرامونى، از باورها و عملكردهاى خود نيز تأثير مىپذيرند. در واقع، انگيزههاى درونى، به باورهاى درونى و واكنشهاى افراد وابسته است. از اين رو، برخى افراد با انگيزهاى بسيار قوى در حيات بشرى خود فعاليت مىكنند و بعضى، نشاط و شادابى كمترى دارند و بيشتر گرفتار نگرانى هستند.
در ميان آموزههاى دينى، عبادت و ذكر خدا از جايگاه ويژهاى برخوردار است و در ايجاد بهداشت روانى و آرامش روانى افراد نقش اساسى دارد؛ چنانكه بعضى از بزرگان فرمودهاند: تا زمانى كه سلامت و بهنجارى اعتقادى حاصل نشود، سلامت روانى هم حاصل نمىگردد.2 از نظر روانشناسان، بيشتر بيمارىهاى روانى كه از فشارهاى روانى و ناكامىهاى زندگى برمىخيزد، در ميان افراد غيرمذهبى ديده مىشود. كارل يونگ3مىگويد: در طول سالها درمان بيمارىهاى روانى، حتى يك بيمار را نديدم كه مشكل اساسىاش نياز به گرايش دينى در زندگى نباشد. به جرئت مىتوان گفت همه بيماران روانى به اين دليل بيمار شدهاند كه از درونمايههاى دينى در زندگى بىبهره بودند و تنها وقتى به طور كامل درمان شدند كه به دين و ديدگاههاى دينى بازگشتند.4 افراد مذهبى به هر نسبت كه ايمان محكمى داشته باشند، از بيمارى روانى دورتر هستند. از اين رو، يكى از پىآمدهاى زندگى در عصر حاضر كه برآمده از ضعف ايمان مذهبى است، افزايش بيمارىهاى روانى و عصبى است.
خداوند در قرآن كريم مىفرمايد:
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.(رعد: 28) آنها كه به خدا ايمان آوردهاند، دلهاشان به ياد خدا آرام مىگيرد. آگاه باشيد كه تنها ياد خدا آرامبخش دلهاست.
از جمله آثار ياد خدا آرامش خاطر است و اين اثر، در اقامه نماز آشكار است؛ زيرا اقامه نماز، سبب آرامش خاطر و رفع نگرانىها مىشود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي(طه: 14)؛ نماز را به خاطر ياد من به پا داريد».
پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
مثل البيت الّذى يذكر اللّه تعالى فيه و البيت الّذى لايذكر اللّه فيه كمثل الحى و الميّت؛5 مَثَل خانهاى كه در آن از خدا ياد مىشود و خانهاى كه در آن يادى از خدا به ميان نمىآيد، مَثَل زنده و مرده است.
يعنى خانه و دلى كه خدا در آن ياد مىشود، آباد و آرام است و خانه و دلى كه از ياد خدا تهى است، ويران و تاريك است و اندوه و آشفتگى آن را فرا گرفته است.
پژوهشگران مختلفى در سراسر جهان درباره تأثير مذهب، محيطهاى مذهبى و آداب و رسوم دينى در سلامت روانى افراد، بهداشت روانى جامعه و بهبودى بيماران روانى و مقاوم كردن افراد در برابر رخدادهاى دردناك و ايجاد آرامش پژوهش كردهاند و به دستآوردهاى مهمى رسيدهاند. با وجود اختلاف روشها، محيطها و موضوعهاى مورد بررسى، تقريباً همه اين پژوهشها تأييد مىكنند كه در محيطهاى مذهبى و جامعههايى كه ايمان مذهبى در آنها بيشتر است، ميزان اختلالهاى روانى و بهويژه افسردگى به طور محسوسى كمتر از ميزان آنها در محيطها و جوامع غير مذهبى است و افراد مذهبى به طور كلى، در مقايسه با ديگران سلامت روانى بيشترى دارند. در ادامه به برخى از اين پژوهشها اشاره مىكنيم:
الف) پالينكاس6 (1982 م.) با بررسى نقش سخنرانىها و موعظههاى مذهبى در كاهشنگرانى چينىهاى مسيحى مهاجر مقيم سان ديه گو، مىگويد مراسم مذهبى براى اين افراد نوعى حالت حمايتى ايجاد مىكند؛ زيرا دوستىهاى رهايىبخش و شفا دهنده مرتبط با حالتهاى روحانى، براى آنها سلامتى روانى ايجاد مىكند.
نتايج اين پژوهش نشان مىدهد كه حضور در مكانها و مراسم مذهبى، به كاهش ميزان نگرانىها و احساس تنهايى افراد مىانجامد.
ب) موريس7 (1983 م.) با اجراى آزمون اضطراب و افسردگى در مورد مردان و زنانبيمار، و بررسى تأثير زيارت اماكن مقدسه بر نگرانىها و افسردگىها، به اين نتيجه دست يافت كه جوّ مذهبى موجود در اين مكانها با ايجاد اميدوارى و تقويت ايمان مذهبى افراد، به كاهش نشانههاى نگرانى و افسردگى در افراد مىانجامد.
ج) هربرت نبسون در پژوهش خود در دانشگاه هاروارد امريكا نشان داد كه وقتى مردم دعا مىكنند و نماز مىخوانند، فشار خونشان به گونهاى محسوس كاهش مىيابد، ميزان متابوليسم بدن و شمار ضربان قلب و تنفس، بسان واكنشهاى آرامبخش تنظيم و تعديل مىشود؛ حالتى كه در بسيارى از موارد، حتى با قوىترين داروها غيرممكن است.8
د)كونيگ9 (1994 م.) با پژوهش درباره نسبت مذهب با سلامت روانى افراد ثابت كردكه مذهب براى افراد در برابر عوامل زيانآور و تنشزاى محيطى يك سپر دفاعى ايجاد مىكند. وى با بررسى متنهاى مذهبى مسيحى و يهودى اظهار مىدارد حديثها، باورها و مراسم مذهبى، سلسله گستردهاى از پى آمدهاى مثبت و استحكامبخش روانشناختى در افراد بزرگسال ايجاد مىكند. همچنين كونيك (1998 م.) در يك پژوهش ميدانى، نقش مقابلههاى مذهبى و ميزان اثرگذارى مسائل عبادى را در يك گروه 455 نفرى از بيماران طبى بررسى كرد. در اين پژوهش، 42% افراد تصريح كردند كه يك يا چند عامل مذهبى آنان را در مقابله با بيمارى يا به طور كلى در زندگى يارى رسانده است. همچنين 73% گفتند از مذهب و اعمال مذهبى به عنوان يك برنامه مقابلهاى بهره مىگيرند؛ زيرا نقش بسزايى در آرامش روانى آنان دارد.
ه) نتايج پژوهش ديگرى بر روى 250 بيمار در يكى از بيمارستانهاى لندن نشان داد كه 79% از آنان از باورهاى مذهبىشان به عنوان روش مقابله استفاده مىكنند (كينگ،101999 م.؛ به نقل از: هاريسون،112001 م.).
و) گارتز و همكارانش (1991 م.) در زمينه سلامت روانى و باورهاى مذهبى، شش مقاله را بررسى كردند و دريافتند كه در تمام اين بررسىها، ميان باورهاى مذهبى و سلامت روانى رابطه مثبتى وجود دارد.
ز) همچنين كيت12 (1992 م.) تأكيد دارد كه مذهب مىتواند جاىگزينى براى همهمؤلفههاى تأثيرگذار همچون عوامل اجتماعى، سياسى، اقتصادى و خانوادگى شود. نيز مذهب مىتواند در رضايت و تعادل و سلامت روانى فرد نقش اساسى داشته باشد (به نقل از: بيانزاده، 1379 ه . ش).
ح) كولكاى13 (1986 م.) تأثير نماز و دعا را در كاهش نگرانىها بررسى كرد و در اينبررسى، 42% افراد نمونه او، گزارش كردند كه نماز نگرانىها را پايين مىآورد.
ط) در پژوهشى كه آقاى غفور موسوى و همكارانش (1376 ه . ش) در درمانگاههاى بيمارستان خورشيد انجام دادند، دريافتند كه شمار افراد بىنماز در ميان مبتلايان به افسردگى بيشتر است و درصد بيشترى از مبتلايان، هرگز نماز نمىخواندند.
ي) آقايان ابراهيمى و نصيرى (1375 ه . ش) در پژوهشى با عنوان بررسى رابطه ميان عملكرد دين و افسردگى، نشان دادند كه نگرشهاى مذهبى و برپادارى نماز هر كدام به گونهاى در حفظ تعادل روانى و استمرار اميدوارى انسانها تأثيرگذارند.
ك) صالحى (1379 ه . ش) در يك بررسى توصيفى ـ تحليلى كه با هدف تعيين نقش نماز در كاهش اختلالهاى روانى بر روى دانشجويان علوم پزشكى هرمزگان انجام داد، به اين نتيجه رسيد كه ميزان افسردگى و نگرانى در افرادى كه همواره نماز مىخوانند، كمتر از افرادى است كه هرگز نماز را به جا نمىآورند.
ل) همچنين آقاى روحى عزيزى (1380ه . ش) در پژوهشى با عنوان تأثير نماز بر سلامت جسمى ـ روانى، كه بر روى 45 دانشجوى دختر و پسر انجام داد، دريافت كه بيش از 90% نمازگزاران پس از انجام اين فريضه الهى به حالت آرامش مىرسند.
م) سيف (1380 ه . ش) در پژوهشى كه روى 180 نفر انجام داد، به اين نتيجه رسيد كه افراد پاىبند به عبادت، همواره نصف افراد غير پاىبند به عبادت، به افسردگى دچار شدهاند.
ن) آقايان البرزى و سامانى (1380ه . ش) در پژوهشى بر روى 165 نوجوان دختر و پسر 14 تا 19 ساله، نتيجه گرفتند كه بين نگرش مذهبى و افسردگى رابطه معنادارى وجود دارد و با افزايش ميزان نگرش مذهبى و انجام فريضههاى دينى، ميزان افسردگى در نوجوانان كاهش مىيابد. همچنين پژوهشهاى تجربى و ميدانى ثابت مىكند كه هرچه ارزشهاى دينى و عبادى عميقتر باشد و هرچه افراد بيشتر به انجام فريضههاى دينى بپردازند، از سلامت و آرامش روانى بيشترى برخوردارند. در اين زمينه، دوناهو14(1985 م.) در پژوهشهاى خود به اين نتيجه رسيد كه مذهبيكى از بهترين روشهاى درمانى است و با سلامت روانى افراد رابطه مثبت دارد. ايشان دريافت افرادى كه داراى مذهب درونسو هستند، يعنى مذهب در ذات آنها ريشه دارد و در رفتارهايشان نيز مذهبىتر هستند، در مقايسه با افرادى كه مذهب برونسو دارند، يعنى مذهب را وسيلهاى براى چيز ديگر مىدانند و يا از نظر مذهبى، سطحى هستند، سلامت روانى بهترى دارند. همچنين زاكرمن15 و همكارانش (1984م.) در پژوهشى، گزارش كردند در افراد سالمندى كه نمره كمترى در شاخص مذهبى بودن داشتند، ميزان مرگ و مير 42% بود؛ در حالى كه اين ميزان براى سالمندانى كه نمره شاخص مذهبى بالايى داشتند، 19% بود. (به نقل از: كونيگ، 1994)
ف) در پژوهش ويلتز و كريدر (1998 م.) كه بر روى يك نمونه 1650 نفرى انجام دادند، اين نتيجه بهدست آمد كه نگرشهاى مذهبى با سلامت روانى رابطه مستقيم دارد؛ يعنى هرچه افراد، مذهبىتر باشند و به ارزشهاى دينى تقيّد بيشترى داشته باشند، سلامت روانى بيشترى دارند و از نظر روانى، نگرانى كمترى احساس مىكنند.
ما نيز در اين پژوهش، كوشيدهايم رابطه ميان پاىبندى به نماز و سطح اضطراب را در ميان دانشآموزان دبيرستانى بررسى كنيم. آيا دقت در انجام اعمال دينى، سبب آرامش روانى بيشترى در نوجوانان مىشود؟ آيا رابطه انجام فريضههاى دينى بهويژه نماز و كاهش اضطراب در دختران و پسران برابر است يا متفاوت؟
بررسى اين پرسشها مىتواند به ترويج نماز در جامعه و پاىبندى بيشتر افراد به آن كمك كند.
جامعه آمارى
جامعه آمارى پژوهش حاضر، تمام دانشآموزان دختر و پسر پايه دوم دبيرستانى شهرستان قم هستند كه در سال تحصيلى 82 ـ 1381 در حال تحصيل بودهاند.
دلايل انتخاب اين جامعه براى پژوهش حاضر، به قرار زير است:
- 1. در دسترس بودن جامعه مورد پژوهش؛
- 2. پراكندگى قشرهاى جمعيتى در مناطق چهارگانه آموزش و پرورش شهرستان قم و در نتيجه، برخوردار بودن از سطحهاى مختلف فرهنگى ـ اقتصادي؛
- 3. آغاز سن تكليف افراد و توجه به اجراى فريضه الهى نماز؛
- 4. رسيدن به انديشههاى انتزاعى و داشتن توانايى پاسخگويى به پرسشهاى چهار گزينهاي.
ابزارهاى ارزشيابى
ابزارهاى ارزشيابى كه در اين پژوهش از آن، بهره بردهايم، عبارتند از:
- 1. مقياس اضطراب اشپيل برگر (پرسشنامه 40 پرسشى از فرم بلند اضطراب).
- 2. مقياس نماز خود پژوهشگر.
1. مقياس اضطراب اشپيل برگر
اين پرسشنامه به منظور استفاده مشاوران، روانشناسان بالينى و روانپزشكان تدوين گرديده است. اضطراب آشكار و پنهان را نخست، كتل به عنوان سازههاى سنجشپذير معرفى كرد و سپس، اشپيل برگر آن را به گونه كاملترى مطرح ساخت.
اين پرسشنامه در بيش از 40 پژوهش ميانْ فرهنگى استفاده شده است. اين آزمون چهل عبارت دارد كه ويژگى اضطراب را به دو صورت «حالت» و «صفت» مىسنجد. اجراى آن به صورت فردى و گروهى امكانپذير است و پاسخ دادن به آن به طور ميانگين، نزديك به 6 دقيقه طول مىكشد. نيمى از عبارتهاى اين آزمون در مورد بررسى ويژگىهاى مثبتى مانند: «احساس ايمنى مىكنم» و نيمى ديگر در مورد بررسى ويژگىهاى منفى همچون: «احساس تنش، ترس و آشفتگى مىكنم» است. (هومن، 1377 ه . ش)
اضطراب، حالت يك واكنش هيجانى است كه از موقعيتى به موقعيت ديگر تفاوت مىكند. همچنين اضطراب، صفت يك ويژگى شخصيتى است و فراوانى و شدت واكنش هيجانى شخص را نسبت به فشارهاى وارد شده بر او بازتاب مىدهد و از اين نظر، ميان مردمان تفاوت آشكارى وجود دارد. اضطراب صفت، ويژگى شخص است، نه ويژگى موقعيتى كه شخص با آن روبهرو است.
دلبستگى اشپيل برگر16 به اين دو نوع اضطراب، سبب شد كه نظريه اضطراب حالت ـ صفترا مطرح كند كه آن هم به تدوين آزمون اضطراب حالت ـ صفت انجاميد. 17(STAI)
اين پرسشنامه دو نمره به دست مىدهد؛ يك نمره براى اضطراب صفت و يك نمره براى اضطراب حالت. [مقياس سنجش اضطراب صفت، داراى 20 ماده و مقياس سنجش اضطراب حالت نيز داراى 20 ماده ديگر است. آزمودنى بايد احساس خود را با يك مقياس 4 درجهاى بيان كند.]
2. پرسشنامه ميزان پاىبندى به نماز
اين آزمون را كه آزمون پاىبندى به نماز نام دارد، خود پژوهشگر ساخته است و بيست پرسش دارد كه هر كدام به جنبه خاصى از جنبههاى نماز و توجه به آن پرداخته است. در مقابل هر پرسش، پنج گزينه وجود دارد كه افراد مورد آزمون، بايد يك گزينه را علامت بزنند. گزينههاى هر پرسش عبارتند از (بسيار كم، كم، متوسط، زياد، بسيار زياد). همچنين براى هر گزينه، يك نمره در نظر گرفته شده است؛ براى مثال، براى گزينه بسيار كم، نمره يك و براى گزينه كم، نمره 2 و...، در نظر گرفتهايم.
اعتبار پرسشنامه نماز
اعتبار و روايى آزمون با اجراى آن بر روى 608 دانشآموز سنجيده شده است؛ به گونهاى كه به كمك ضريب آلفا كرونباخ، ميزان هماهنگى درونى يا اعتبار اين آزمون، 93/0 بهدست آمده و هيچ پرسشى نيز حذف نگرديده است.
چگونگى نمرهگذارى آزمون پاىبندى به نماز
در اين آزمون براى هر كدام از 5 گزينه هر پرسش، يك نمره در نظر گرفتهايم كه پس از اجراى آزمون بر روى دانشآموزان، جمع نمره هر فرد بدون اينكه تغيير مقياسى در پرسشها داده شود، نمره كل ميزان پاىبندى فرد را به نماز نشان مىدهد؛ به گونهاى كه هرچه جمع نمرههاى آزمودنىها بيشتر مشاهده شود، نشان مىدهد كه ميزان پاىبندى او به نماز بيشتر است و نماز را با حضور قلب و توجه بيشترى ادا مىكند.
روش تحليل دادهها
متغيرهاى موجود در پژوهش حاضر، عبارتند از: پاىبندى به نماز (به عنوان متغير پيشبين) و سطح اضطراب (به عنوان متغير ملاك).
اين پژوهش، از نوع پژوهشهاى همبستگى است؛ زيرا در مورد چند متغير در يك گروه آزمودنى، بدون آنكه هيچ كدام از متغيرها دستكارى شود، اطلاعاتى بهدست مىآيد.
براى بررسى پرسشهاى پژوهش و تجزيه و تحليل دادههاى بهدست آمده، از روش آمارى همبستگى پيرسون (با استفاده از برنامه نرمافزارى SPSS) بهره بردهايم.
اين روش آمارى، چنين است كه نخست از رابطه زير، همبستگى دو متغير محاسبه مىشود، آنگاه به كمك تبديل و درجه آزادىو سطح درباره رابطه بهدست آمده داورى شده است.
در موردى كه به تحليل صفات مورد سنجش در دو گروه پرداخته شده است و كوشيدهايم رابطه ميان ميزان پاىبندى به نماز و دچار شدن به اضطراب را در دو گروه دختران و پسران با هم مقايسه كنيم، پژوهش از نوع پس رويدادى (علّى مقايسهاي) است. در اين مورد، براى تفاوت ميان ميانگينها از رابطه زير استفاده شده است.
در اين صورت، با توجه به درجه آزادى و سطح خطاى 5 درصد، درباره معنادار بودن تفاوت ميان ميانگينها داورى شده است.
پرسش اصلى آزمون اين است كه «آيا ميان ميزان پاىبندى به نماز و دچار شدن به اضطراب حالت و صفت در دانشآموزان سال دوم دبيرستانى شهرستان قم رابطه معكوس وجود دارد؟» در پاسخ به اين پرسش، نتيجههاى بهدست آمده از آزمون همبستگى اين پرسش آمارى كه آيا «همبستگى ميان نمرههاى ميزان پاىبندى به نماز و دچار شدن به اضطراب حالت، صفت با صفر تفاوت معنادارى دارد؟» در جدول زير ارائه شده است.
ويژگىآمارى | ||||||
ميانگين | انحراف استاندارد | تعداد | سطح معنادارى | همبستگى | ||
شاخصها | نماز | 70/74 | 08/14 | 608 | 776/0 | 681/0- |
اضطراب حالت | 42/43 | 46/15 | 608 | 151/0 | 681/0- | |
اضطراب صفت | 38/46 | 56/13 | 608 | 16/0 | 586/0- |
جدول (1) مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد نمرههاى پرسشنامه نماز و اضطراب حالت و صفت دانشآموزان دختر و پسر
با توجه به جدول شماره (1)، بين ميانگين نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب حالت و صفت تفاوت وجود دارد و ميانگين نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب حالت و صفت، به ترتيب 70/74، 42/43 و 38/46 است؛ در حالى كه انحراف استاندارد اين متغيرها به ترتيب 08/14، 46/15 و 56/13 است.
تحليل آمارى با استفاده از آزمون t، اين نتيجه را مىدهد كه ميزان همبستگى بين نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب حالت، برابر 681/0- و ميزان همبستگى نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب صفت، 586/0- است كه داراى سطح معنادارى 0001/0 براى يك آزمون دوسويه است. بنابراين، فرضيه صفر، مبنى بر نبود همبستگى معنادار رد مىشود و فرضيه مخالف كه همان همبستگى معنادار ميان پاىبندى به نماز و اضطراب حالت و صفت است تأييد مىگردد.
از جمله پرسشهاى فرعى اين پژوهش، موارد زير بود كه پاسخ داده شده است:
- 1. آيا سطح پاىبندى به نماز در دانشآموزان دختر و پسر يكسان است؟
- 2. آيا سطح اضطراب حالت دانشآموزان دختر و پسر يكسان است؟
- 3. آيا سطح اضطراب صفت در دانشآموزان دختر و پسر يكسان است؟
نتيجههاى به دست آمده از اجراى آزمونها و تجزيه و تحليل پاسخهاى افراد، به دو بخش جداگانه يعنى اضطراب حالت و صفت در دو گروه دختران و پسران، به همراه نمره ميزان پاىبندى به نماز آنها در جدول زير ارائه شده است:
شاخصها | جنسيت | تعداد | ميانگين | انحرافاستاندارد | سطحمعنادارى | مقدارt |
نماز | دختر | 306 | 54/74 | 40/16 | 776/0 | 284/0 |
پسر | 302 | 86/74 | 28/11 | |||
حالت | دختر | 306 | 31/44 | 72/15 | 151/0 | 436/1 |
پسر | 302 | 51/42 | 17/15 | |||
صفت | دختر | 306 | 69/47 | 46/13 | 16/0 | 415/2 |
پسر | 302 | 04/45 | 54/13 |
جدول (2) مقايسه اضطراب حالت و صفت دانشآموزان دختر و پسر و مقايسه ميزان پاىبندى آنان به نماز
همانگونه كه در جدول مشاهده مىشود، تنها در اضطراب صفت، ميان دختران و پسران دانشآموز تفاوت معنادار است و اضطراب صفت دختران بيشتر از پسران است؛ به گونهاى كه ميانگين اضطراب صفت در دختران 6961/47 و انحراف استاندارد 46894/13 بوده است؛ در حالى كه ميانگين نمرههاى اضطراب صفت در پسران 0497/45 و انحراف استاندارد 45705/13 است.
در اين جدول، ميزان معنادارى شاخصt ميان نمرههاى اضطراب صفت دختران و اضطراب صفت در پسران دانشآموز، 016/0 است كه در سطح معنادارى براى يك آزمون دوسويه معنادار است. نتيجه آنكه تفاوت معنادارى در اضطراب صفت دانشآموزان دختر و اضطراب صفت دانشآموزان پسر وجود دارد. در اين جدول، ميان پاىبندى به نماز دختران دانشآموز و پسران، تفاوت معنادارى مشاهده نمىشود. نيز، ميان اضطراب حالت دانشآموزان دختر و پسر، تفاوت معنادارى وجود ندارد.
از نتيجههاى فرعى ديگر پژوهش حاضر اين است كه ميان نمرههاى پاىبندى به نماز دانشآموزان دختر سال دوم و اضطراب صفت و حالت آنان، تفاوت معنادار هست؛ يعنى هرچه نمرههاى پاىبندى به نماز در آنان افزايش مىيابد، نمرههاى اضطراب آنان نيز كاهش مىيابد. نتيجه اين مقايسه، در جدول زير بيان شده است.
ويژگىآمارى | |||||
ميانگين | انحراف استاندارد | تعداد | همبستگى | ||
شاخصها | نماز | 45/74 | 40/16 | 306 | |
اضطراب حالت | 69/47 | 46/13 | 306 | 678/0- | |
اضطراب صفت | 31/44 | 72/15 | 306 | 517/0- |
جدول (3) شاخصهاى توصيفى و آزمون رابطه نمرههاى پرسشنامه پاىبندى به نماز اضطراب حالت وصفت در دختران دانشآموز
در اين جدول، شاخصهاى توصيفى متغيّرهاى مورد پژوهش ارائه شده است و نشان مىدهد كه ميانگين نمرههاى اضطراب حالت، صفت، ميزان پاىبندى به نماز در دانشآموزان دختر به ترتيب 3170/44، 6961/47 و 5425/74 است؛ در حالى كه نمره انحراف استاندارد، به ترتيب 72262/15، 46894/13 و 40311/16 بوده است.
همانگونه كه مشاهده مىشود در اين جدول، ميزان همبستگى بين نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب حالت، صفت دختران، به ترتيب 678/- و 517/- بهدست آمده كه داراى سطح معنادارى 0001/0براى يك آزمون دوسويه است. بنابراين، فرضيه صفر، مبنى بر نبود همبستگى معنادار رد مىشود و فرضيه مخالفت تأييد مىگردد.
در جدول شماره (4) نيز بين نمرههاى پاىبندى به نماز دانشآموزان پسر و اضطراب حالت، صفت آنان مقايسهاى انجام شده است كه در اين جدول مشاهده مىشود.
ويژگىآمارى | |||||
ميانگين | انحراف استاندارد | تعداد | همبستگى | ||
شاخصها | نماز | 86/74 | 28/11 | 302 | |
اضطراب حالت | 51/42 | 17/15 | 302 | 711/0 | |
اضطراب صفت | 04/45 | 54/13 | 302 | 716/0- |
جدول (4) شاخصهاى توصيفى و آزمون رابطه نمرههاى پرسشنامه پاىبندى به نماز و اضطراب حالت و صفت در پسران دانشآموز
بر اساس اين جدول، شاخصهاى توصيفى متغيرهاى مورد پژوهش ارائه شده است و نشان مىدهد كه ميانگين نمرههاى اضطراب حالت، صفت و ميزان پاىبندى به نماز در دانشآموزان پسر به ترتيب 5166/42، 0497/45 و 8675/74 است؛ در حالى كه نمره انحراف استاندارد، به ترتيب 17379/15، 54705/13 و 28618/11 بهدست آمده است.
نتيجه تحليل آمارى با استفاده از آزمونt، نشان مىدهد كه ميزان همبستگى بين نمرههاى پاىبندى به نماز و اضطراب حالت، صفت در پسران به ترتيب 711/- و 716/- است كه داراى سطح معنادارى 0001/ براى يك آزمون دوسويه است.
بنابراين، مىتوان نتيجه گرفت كه فرضيه صفر مبنى بر نبود همبستگى معنادار رد مىشود و فرضيه مخالف كه وجود رابطه ميان دو متغير را نشان مىدهد تأييد مىگردد.
نتيجهگيرى
در پژوهش حاضر، دادههاى بهدست آمده از اجراى پرسشنامه سنجش ميزان اضطراب اشپيل برگر و پرسشنامه سنجش ميزان پاىبندى به نماز با استفاده از نرمافزار مشهور SPSS مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. در روشهاى آمارى مورد استفاده براى تجزيه و تحليل دادهها، افزون بر ارائه شاخصهاى توصيفى از روش آلفاكرونباخ و ضريب همبستگى پيرسون بهره برده شد.
خلاصه نتيجههاى بهدست آمده در مورد آزمون پرسشهاى پژوهش، چنين است:
- 1. بين ميزان پاىبندى به نماز و ميزان اضطراب، رابطه معكوس وجود دارد؛ يعنى هرچه ميزان پاىبندى به نماز را در افراد، بيشتر ملاحظه مىكنيم، ميزان اضطراب حالت و صفت آنها كمتر مىشود؛
- 2. دختران و پسران دانشآموز از نظر سطح پاىبندى به نماز يكسان هستند؛
- 3. دختران و پسران دانشآموز از نظر ميزان اضطراب حالت يكسانند؛
- 4. تفاوت معنادارى ميان دختران و پسران دانشآموز از نظر اضطراب صفت وجود دارد.
نقد و بررسى
اينگونه پژوهشها، نشان مىدهد كه وقتى فرد با خداوند متعال ارتباط معنوى دارد و با ياد او در عبادت مأنوس است، آرامش بالايى دارد و نگرانىها و تشويشها را به وسيله ارتباط با خدا تعديل مىكند و به سبب پيوند با آن اقيانوس بىكرانه رحمت و عظمت، به اطمينان و آسايش مىرسد.
پيوند با جان جانان و خالق زمين و آسمان و انيس وحشتزدگان كه سرچشمه هرگونه كمال است، زمينهساز هر خير و رحمت و علت تمام شادكامىها و سعادتمندىها است. اين نتيجه، بدان سبب است كه انسان بهطور فطرى خواهان سعادت است و اساساً وجود همين انگيزه فطرى در درون انسان است كه سبب مىشود او درصدد تكامل برآيد.
اما پرسش اين است كه راه رسيدن به سعادت چيست و انسان چگونه مىتواند سعادت خويش را از شقاوت بازشناسد؟ او خواهان سعادت و لذت پايدار است، ولى راه رسيدن به آن را به درستى نمىداند. در بينش الهى و از منظر قرآن، ياد خداوند از آن رو كه تأمين كننده سعادت انسان است، به اطمينان و آرامش دل مىانجامد. عكس اين معنا نيز درباره ترك ذكر الهى صادق است. از آن رو كه ترك ياد خداوند، زمينهساز شقاوت و بريده شدن از اصل خويش مىشود و به از دست دادن سعادت مىانجامد، تشويش خاطر، ناراحتى و اضطراب فرد را در پى مىآورد.
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِى فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً. (طه: 124) و هر كس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگى دشوارى خواهد داشت.
كسى كه اهميت ذكر خداوند را بشناسد، به خوبى درمىيابد كه روىگردانى از ياد خداوند، خسارت بزرگى است. اگر اين حقيقت را درك كنيم كه حيات دل انسان به ذكر خدا است، درمىيابيم كسى كه از ياد خداوند روى گرداند، از حيات قلب محروم مىماند. افسردگى دل و آتش حرمان از حيات معنوى دل، هر لحظه او را مىآزارد و حسرتى جانكاه بر دلش مىنشاند. امام سجاد عليهالسلام در دعاى ابوحمزه ثمالى مىفرمايد:
مَولاى بِذكرِكَ عاش قَلْبى وَ بِمُناجاتِكَ بَرَّدْتُ أَلَمَ الخَوْفَ عَنِّى
اى مولاى من، با ياد تو دلم زنده است و با مناجات تو، درد ترس (فراق) را از خود فرو مىنشانم.
رسول خدا صلىاللهعليهوآله نيز فرموده است:
يقول اللّه عزوجل اِذَا كَانَ الغَالبُ عَلَى العَبدِ اَلاشتغالَ بِى جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتهُ فى ذِكْرى فَاِذَا جَعَلْتُ وَ لَذَّتَهُ فِى ذِكْرِى عَشَقَنى و عَشَقتُه فَاذا عَشَقَنى و عَشَقتُهُ رَفَعْتُ الْحِجابَ فِيما بَيْنِى وَ بَيْنَهُ.18
خداوند فرمود: زمانى كه دلمشغولى و توجه بنده به من باشد، لذتش را در ياد و ذكرم قرار مىدهم (و محبتم را در دل او مىافكنم) و وقتى لذتش در ياد من شد، عاشقم مىشود و من نيز عاشق او مىگردم و در آن هنگام كه عشق دوسويه حاصل شد، حجاب ميان خود و او را برمىدارم.
از اين گونه روايتها برمىآيد كه «عشق به خدا» مرتبهاى بالاتر از محبت به خدا و بيانگر نوعى پيوند ژرف عاطفى با خداست. در اين مرحله، رابطه دوستانه با خداوند چنان برقرار مىشود كه فرد نمىتواند لحظهاى دورى از خداوند را تحمل كند، و به سبب عشق به خدا، به آثار و تجلىهاى او نيز عشق مىورزد كه:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست *** عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
از اين رو، لحظهاى از عبادت او غافل نيست و هر لحظه، دلش را با زلال رحمت الهى شستوشو مىدهد و با ياد او آرامش مىيابد و به زندگى خود معنا مىبخشد.
يكى از دانشمندان اسلامى مىگويد:
«با ذكر، همه ترسها از ميان برمىخيزد و همه ناراحتىها از آدمى سترده مىشود. آنگاه كه فرد به ياد خدا مىافتد، قلبش با طمأنينه، آباد مىشود و از خشنودى الهى سرشار مىگردد؛ قلبى كه پيشتر از ترس و يأس آكنده بود. لطف و توجه پروردگار، قلب ذاكر را زير سايه خود قرار مىدهد و انسان، به اين يقين مىرسد كه رهيدن از ناراحتىهاى درونى، آسان و هموار است و مىتوان وسوسههاى شيطانى را در هم كوبيد و گمانهاى باطل را از خود دور ساخت. چنين فردى، همواره با خداست و از هيچ امرى بيم ندارد و به هيچ عارضهاى روانى دچار نمىگردد. اين حالت، به خاطر ثباتى كه خداوند در دل او ايجاد مىكند، به هم مىرسد».19
پيامبر گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله در روايتى مىفرمايد: «ذكر اللّه شفاء القلوب؛ ياد خدا شفاى دلهاست».20
همچنين در بخشى از مناجات ذاكرين مىخوانيم:
الهى بِك هامت القلوب الوالهة و على معرفتك جمعت العقول المتباينه؛ فلاتطمئن القلوب الا بذكرك. اى خداى من! دلهاى واله و حيران، پابست عشق و محبت توست و همه خردها بر شناخت تو همرأيند كه دلهاى بندگان جز به ياد تو آرامش نيابد.
فهرست منابع
الف) فارسى
- 1. قرآن كريم، (ترجمه: مكارم شيرازي).
- 2. ابراهيمى، امرالله و حميد نصيرى، (1376 ه . ش)، «بررسى رابطه ميزان افسردگى سالمندان مقيم خانه سالمندان، با نگرش و عملكردهاى دينى آنها»، چكيده مقالات همايش نقش دين در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى ايران، 1380 ه .ش.
- 3. البرزى، محبوبه و حسن سامانى، «بررسى رابطه اعتقادات مذهبى با افسردگى، اضطراب و فشار روانى در نوجوانان»، خلاصه مقالات اولين همايش بينالمللى نقش دين در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى ايران، 1380 ه . ش.
- 4. طبرسى، رضىالدين حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، قم، انتشارات الشريف الرضى، 1371 ه .ش.
- 5. روحى عزيزى، مهتاب و مريم روحى عزيزى، «تأثير نماز به عنوان يكى از اركان دين مبين اسلام بر سلامت جسمى ـ روانى نسل جوان»، خلاصه مقالات اولين همايش بينالمللى نقش دين در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى ايران، 1380 ه . ش.
- 6. محمدى رىشهرى، محمد، ميزان الحكمة، قم، دارالحديث، 1362 ه . ش.
- 7. سيد رضى، محمد بن الحسين، نهجالبلاغه، (ترجمه: جعفر شهيدي)، تهران، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 1372 ه . ش.
- 8. سيف، سوسن، مذهب و بهداشت بشرى، خلاصه مقالات اولين همايش بينالمللى نقش دين در بهداشت روان، تهران، معاونت پژوهشى دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى ايران، 1380 ه . ش.
- 9. پناهى، علىاحمد، آرامش در پرتو نيايش، قم، انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، 1384 ه . ش.
- 10. غزالى، محمد بن محمد، مكاشفة القلوب، بيروت، دارالقلم، [بىتا].
- 11. دلاور، على، روشهاى تحقيق در روانشناسى و علوم تربيتى، تهران، انتشارات دانشگاه پيام نور، 1373 ه . ش.
- 12. مطهرى، مرتضى، فلسفه اخلاق، تهران، صدرا، 1374 ه . ش.
- 13. ستاد اقامه نماز، نيايش: كتاب پژوهشى مطالعاتى نماز، شماره 10 و 11، تهران، انتشارات ستاد اقامه نماز، 1381 ه . ش.
- 14. عزيزى تهرانى، علىاصغر، حضور قلب در نماز، قم، انتشارات اسلامى حوزه علميه قم، 1375 ه . ش.
- 15. مصباح يزدى، محمدتقى، به سوى او، قم، انتشارات مؤسسه امام خمينى قدسسره، 1382 ه . ش.
- 16. شريعتى، على، تاريخ تمدن، تهران، دفتر تنظيم آثار شريعتى، 1359 ه . ش.
- 17. صالحى، ليلا، «بررسى ارتباط بين برپادارى نماز و سلامت روان»، مجله نيايش، شماره 5، تهران، ستاد اقامه نماز 1380 ه . ش.
منابع لاتين
- 1. American Psychiatric Association"A.P.A". Desk Reference to the DiagnosticCriteria from DSM-IVTM (1994), America:Washington, DC.
- 2. Atkinson, R.L. Atkinson, R.C. and Hilgard. E.R .Introduction to Psychology (9th. ed) (1983), Florida; Harcourt Brace Jovanovich,Publishers.
- 3. Beck, A.T.& Emery,G. Whit Greenberg, R.L . Anxiety disorders and phobias: Acognitive perspective (1985), New York; Basic Books.
- 4.Bootzin, R.R., Acocella, J.R. and Alloy, L.B . Differentiating Anxiety and Depression (1988), J. Abnorm, Psychology, 96,119-183.
- 5. Bootzin, R.R. and Max, D . Abnormal Psychology Current Perspectives, (6th. ed.) (1980) America; McGraw _ Hill PublishingCompany.
- 6. Coleman, J.C. Butcher, J.N. & Carson, R.C . Abnormal Psychology & modernlife (7th. ed), (1984) Glenview; Scott, Foresman.
- 7. Corsini, R.J . Concise Encyclopedia of psychology, (1987) Canada;John Willey & Sons.
- 8. Duke, M. and Nowicki, S.J. , Abnormal Psychology perspectives on BeingDifferent (1979) California; Wadsworth publishing company, Inc.
- 9. Koenig, H.G. (1994). The Relationship Between Judeo Christian Religionand Mental Health Among Middle - aged and Older Adults,Durham, NC, U.S.A.; Advances, Fall; Vol 9(4): 33-39.
- 10. koenig, H.G. (1998) Religious Attitudes and Practices of Hospitalized Medically Ill Older Adults. International journal ofGeriatric Psychiatry. 13(4) p213 - 224.
- 11. Kwilecki, S.(1986). Religious orientaion and personality: Acase Study. Review ofreligious Research, 28, 16-28.
- 12. Morris, P.A. (1983). The Effect of Pilgrimage on Anxiety, Depression and Religious Attitude. England;Psygholigical-Medicine. may; vol 12(2): 291-294.
- Being Different, California; Wadsworth Publishing Company, Inc.
- 13. Elis, A. (1984). Resason and Emotion in Psychotherapy, NewYork;Lyle sturt.
- 14. Gotlib, I.H. and Hammen, C.L. (1997). Psychological Aspects of Depression Towards a Cognitive Interpersonal Integration,England: John Wiley and Sons Ltd.
- 15. Koenig, H.G. (1994). The Relationship Between Judeo Christian Religion and Mental Health Among Middle-aged and Older Adults,Durham, NC,U.S.A.; Advances, Fall; vol 9(4): 33 - 39.
- 16. Morris, P.A. (1983). The effect of pilgrimage on anxiety, depression andreligious attitude. England; Psygholigical - Medicine. May; vol 12(2):291 _ 294.
- 17. Palinkas, L.A.(1982). Ethnicity, identity and mental health: The use of rhetoric in animmigrant chinese church, san Diego; Journal - of - Psychoanalytic-Anthropology. sum; vol 5(3); 235 - 258.
- 18. park, C., Cohen, L, H, & Herbl (1990). Intrinsic Religiousness and Religious Coping as Life Stress Moderators for Catholics.
- 19. Larson, D.B., Sherrill, K.A., etal. (1992). Associations between Dimensions of religious commitment and mental health. American Journal of Psychiatry, 149. 557-9.
- 20. Maton, K.I. (1989).The Stress - buffering role of Spirtual Support: Cross-Sectional and prospective investigations. Journal of the Scientific study ofRligion, 28, 310 - 323.
- 21. Bootzin, R.R. and Max, D. (1980). Handbook on Stress and Anxiety ,San Francisco; Jossey and Bass.
پىنوشتها
1 دانشآموخته حوزه علميه و كارشناس ارشد روانشناسى باليني.
2. مرتضى مطهرى، فلسفه اخلاق، ص 34.
3. Carl Jung.
4. علىاحمد پناهى، آرامش در پرتو نيايش، ص 159.
5. حسن بن فضل طبرسى، مكارم الاخلاق، ص 311.
6. Palinkas, L.A.
7. Morris P.A.
8. ستاد اقامه نماز، نيايش، ص 189.
9. Koenig. H.G.
10. King.
11. Harrison.
12. Keith, G.
13. Kwilecki, s.
14. Donahue. M.j.
15. Zuckerman.
16. Speil Berger
17. State - Trait Anxiety Inventory.
18. محمد محمدى رىشهرى، ميزان الحكمه، ج 6، ص 331.
19. محمد بن محمد غزالى، مكاشفة القلوب، ص 145.
منبع : http://psy.iki.ac.ir/node/245
20. ميزان الحكمه، ج 3، ص 419.