نوشته شده توسط : شب های بی ستاره



صبح وشب رفتم به پاى خسته ام تا مرقــدى

در توسلـــگـــــاه يارى تا كَنــــد شــرّ بــدى

اين چه سرّى باشد از اسرارت اى ربّ جليل

...



:: بازدید از این مطلب : 71
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

درد دلی با خدا
شکایت دارم از این دور دنیا خدایا دادگاه عدل تو کو
یکی را سفره ای رنگین بدادی یکی را خون دل در ساغر او

....



:: برچسب‌ها: #درد و دل ,
:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره




 

ای دل نگران که چشم‌هایت بر در


شرمنده که امروز به یادت کمتر

 


جز رنج چه بود سهمت از این همه عشق

 

مظلوم‌ترین عاشق دنیا! مادر!

میلاد عرفان پور



:: برچسب‌ها: #مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

دست هر نا اهل بیمارت کند


 سوی مادر آ که تیمارت کند



 مولانا



:: برچسب‌ها: #مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 62
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گوئی سرم هنوز به بالین نرم تست

پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هرلحظه با خیال تو جانم به گفتگوست

در خواب و خیال همه با توام هنوز 
تنهائیم مباد که تیره است بی‌تو روز

دائم حریم قدس تو احساس می‌کنم
احساس قدس آن دم انفاس می‌َکنم

َ



:: برچسب‌ها: #مادر ,
:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

حیف
مي دانم كه ديگر،
برنمي داري ازآن خواب گران،سر،
تا ببيني
خوردسالِ سالخوردخويش را
كاين زمان،چندان شجاعت يافته ست،
تا بگويد:
....!(راست مي گفتي،پدر)




:: برچسب‌ها: #پدر ,
:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 15 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﻡ

 

ﻗﻠﻤﻢ ﺭﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺴﺖ !

ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ... ﮔﻮﺵ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻗﻠﻢ !

ﻫﻤﮕﯽ ﻧﻈﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ

ﻣﻮﺩﺏ ﺑﺎﺷﯿﺪ !

ﺻﺎﺣﺐ ﺷﻌﺮ ﻋﺰﯾﺰﯼ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ "ﭘﺪﺭ "

ﺍﻣﺸﺐ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﭘﺮﻡ،ﮐﻮ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﻦ؟ !

 




:: برچسب‌ها: #پدر ,
:: بازدید از این مطلب : 68
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 14 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

 

قاصدک آمده بود، و چه سرگردان بود. گفتم او را :چه خبر آوردی؟ هیچ نگفت! گفتم آیا خبر


 

 

 

 

از کوی نگارم داری؟ هیچ نگفت! گفتمش: خبر عهد و وفا... .؟ آه چه شد؟ چه شد ای

 

 

 ...

 





:: برچسب‌ها: #قاصدک ,
:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 14 فروردين 1398 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

دلتنگی ها مث ساعتی میمونه که باتریش تموم شده ، تو منتظری ساعت بگذره و...

بعضی دلتنگی ها چاره داره ولی خیلی هاش هیچ راهی جز به دوش کشیدنش نیست

دلتنگی دخترا برای باباهاشون خیلی ...



:: بازدید از این مطلب : 81
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 11 اسفند 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

نتیجه تصویری برای خدا

ﮔﺎه گاهی  که ﺩﻟﻢ میگیرد

به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ

بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی

ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست



:: بازدید از این مطلب : 88
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 11 اسفند 1397 | نظرات ()