نرفت از سرم هر گز هوای تو مادر
هنوز میتپد این دل برای تو مادر
چهسان زبان بگشایم که خجلت آهنگم
نکردهام دل و جان را فدای تو مادر
چه چاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
امید قلب حزینم لقای تو مادر
چو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشن
مدام میشنوم من صدای تو مادر
درین چمن که حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عالم وفای تو مادر
مقیم منزل عزت کسی توان گشتن
که بود حاصل کارش رضای تو مادر
نشد ز کیف و کم عمر چشم ما روشن
حقیقت است به هر جا صفای تو مادر
رموز جوهر تُست بایزید و بایقرا
به این مقام رسیدن عطای تو مادر
نبود لایق این گنج و این کمال رفیع
اگر نبود نصیبش دعای تو مادر
:: برچسبها:
مادر ,
بهشت دنیا ,
:: بازدید از این مطلب : 82
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0