در این هفته که شد آخر دوباره
دلم تنگ پدر شد چند باره
دو چشمانم پر از اشک است آخر
چرا بابا نیامد بار دیگر؟
به عشاق تو گویند افسرده
بگویند اه ولش کن او چه سرده
نوای ساسی مانکن هم چه گرمه
ترنم های مهدی گوش خراشه
به دختر های لب قرمز بگوئید
که مهر کربلا رو بوس نکنید!
عجب رسم عجیبی دارد این دهر
عروسی ها شود در سطح یک شهر
به روی سر در تالار نوشته ست
که آقا جان نیا جای شما نیست
دلم از بی خیالی ها گرفته
دلم از کوتَهی هایم گرفته
دلم میخواهد ای بابا بیایی
به سوی کربلا با خود ببری
بیایی تا نشینم من کنارت
بگویم من ز هجرانت شکایت
بیا بابا که دل بدجور زارست
غمم بسیار و دل ، خسته وتنگ است
اگر این جمعه هم آقا نیایی
اگر بر این دلم مرهم نذاری
بدان عمرم دگر سر خواهد آمد
دگر اشکی بر این دیده
:: برچسبها:
مهدویت ,
شعر ,
امام زمان عج ,
:: بازدید از این مطلب : 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0